اقسام عقود و معاملات

انواع و اقسام عقد
اقتصادنیوز: برابر ماده ۱۸۴ قانون مدنی عقود عبارتند از: عقد لازم، عقدجایز، عقدخیاری، عقد منجز و معلق است.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایبنا، برابر ماده ۱۸۴ قانون مدنی عقود عبارتند از:
۱. عقد لازم
۲. عقدجایز
۳. عقدخیاری
۴. عقد منجز و معلق.
عقدلازم:
برابر با ماده ۱۸۵ ق. م که عقد لازم را اینگونه تعریف کرده است که《عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله، حق فسخ (برهم زدن) آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. 》مانند عقد بیع واجاره.
عقدجایز:
برابر با ماده ۱۸۶ ق. م که عقد جایز را اینگونه تعریف کرده است که 《عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد آن را فسخ کند. 》مانند عقد وکالت و ودیعه
عقدخیاری :
عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آن ها یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ باشد. (ماده ۱۸۸ ق. م)
خیار در لغت به معنای اختیار است. عقد خیاری از اقسام عقد لازم است.
عقدمنجّز و عقدمعلّق:
عقد منجّز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء، موقوف به امر دیگری نباشد و الّا معلّق خواهد بود. (ماده ۱۸۹ق. م)
●در عقد منجز، اثر عقد، موقوف به امر دیگری نیست، بلکه به محض انشاء، آثار عقد بر آن مترتب خواهد شد.
●عقد معلق آن است که با توافق اراده ی طرفین، قرارداد منعقد می گردد، اما اثر آن موقوف به امر دیگری است و تا آن امر واقع نشود، اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثال این خانه را به تو می فروشم مشروط بر اینکه با من ازدواج کنی.
صحت عقد معلق در فقه اسلامی محل اختلاف است اما در حقوق ایران توسط قانون، علمای حقوق و رویه قضایی پذیرفته شده در حقوق فرانسه نیز با اصطلاح تعهد مشروط پذیرفته شده.
عقد معلق از زمان اجرای شرط موثر است اما طرفین می توانند شرط کنند که به گذشته نیز تاثیر داشته باشد.
انواع عقود در قانون مدنی
عقد توافق دو اراده برای ایجاد یک اثر حقوقی است. این اثر حقوقی میتواند ایجاد مالکیت برای یک شخص در عقد بیع، برقراری رابطهی زوجیت میان طرفین در عقد نکاح و … باشد.
عقود تقسیمبندیهای مختلفی دارند که برخی در قانون مدنی ایران مطرح شده است و برخی هم ذکر نشده است. در ادامهی این مقاله میخواهیم با انواع عقود در قانون اساسی آشنا شویم.
۱. عقد لازم و جایز و خیاری
عقد لازم عقدی است که هیچیک از طرفین معامله نمیتوانند آن را برهم بزنند جز در موارد خاصی که قانون معین کرده است؛ این موارد خاص میتواند استفاده از خیارات قانونی باشد؛ مانند عقد بیع و اجاره؛ در عقد بیع هیچیک از بایع و مشتری حق برهم زدن معامله را بدون رضایت دیگری ندارد، مگر در مواردی که قانون معین کرده است، مثلا چنانچه بایع، مغبون (فریبخورده) شده باشد و این غَبن فاحش باشد میتواند قانونا و با استناد به خیار غبن معامله را فسخ کند. در مورد خیار غبن بد نیست بدانید یکی از انواع خیارات قانونی است که به طرفین معامله حق میدهد چنانچه از معامله ضرر کرده باشند و این ضرر از دید عرف قابل چشمپوشی نباشد و در اصطلاح فاحش باشد، عقد را فسخ کنند. عقد جایز عقدی است که هریک از طرفین هر زمان که بخواهند میتوانند معامله را یکطرفه برهم بزنند. عقودی جایز هستند که قانونگذار به جایز بودن آن تصریح کرده باشد در غیر این صورت آن عقد لازم تلقی میشود. عقد وکالت، شرکت، عاریه و … مثالهایی از عقود جایز هستند.
عقد جایز علاوه بر آنکه قابلیت فسخ کردن از جانب هریک از طرفین را دارد، مطابق قانون با مرگ یا جنون هریک از طرفین نیز منفسخ میشود. مثلا در عقد وکالت اگر وکیل یا موکل بمیرند یا دیوانه شوند عقد خودبهخود از بین میرود اما برعکس در یک عقد لازم مانند اجاره، مرگ طرفینِ عقد تأثیری در سرنوشت عقد ندارد و عقد هم چنان پابرجاست.
انحلال عقد
انحلال یک عقد به سه شکل ممکن است اتفاق بیفتد که مختصرا به آنها اشاره میکنیم:
- اولین مورد فسخ است؛ به حق برهم زدن عقد فسخ میگویند که تنها با یک اراده انجام میگیرد، یعنی برای فسخ عقد نیاز به توافق دو اراده نداریم.
- دومین مورد اقاله یا تفاسخ است که قانونا با دو اراده صورت میپذیرد، یعنی همان دو ارادهای که عقد را منعقد کردهاند با هم توافق میکنند و عقد را برهم میزنند. در اقاله حتما باید همان دو ارادهای که عقد را انشا نمودهاند عقد را بر هم زنند، بنابراین در صورت فوت یکی از طرفین معامله، امکان اقاله از جانب طرف دیگر با وراث متوفی از بین میرود.
- سومین موردِ انحلال عقد، انفساخ است؛ انفساخ، انحلال عقد بدون ارادهی طرفین معامله و به حکم قانون است. یعنی در حالت انفساخ هیچ ارادهای دخالت ندارد و صرفا در مواردی که قانون معین نموده است عقد منحل یا منفسخ میشود، مانند همان عقود جایزی که با فوت یا جنون یکی از طرفین به حکم قانون منفسخ میشوند.
عقد خیاری
عقدی است که برای طرفین معامله یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ معامله پیشبینی شده باشد. خیار در لغت به معنای اختیار است و عقد خیاری عبارت است از عقدی که در آن برای یکی از طرفین یا هردو یا شخص ثالثی اختیار برهم زدن معامله شرط شده باشد. این خیار را خیار شرط میگویند. عقد خیاری یک عقد لازم محسوب میشود از آن جهت که عقد جایز هر زمان بدون شرط و شروطی قابل فسخ و برهم زدن است؛ بنابراین اساسا نیازی بهشرط فسخ ندارد. مثلا چنانچه در عقد اجاره که یک عقد لازم است شرط شود که هریک از طرفین معامله یا هردو یا شخص ثالث تا مدت معینی اختیار برهم زدن معامله را دارد این عقد یک عقد خیاری لازم تلقی میشود. درواقع عقد خیاری تقسیم دیگری از عقود نیست بلکه یک عقد لازم است که در آن شرط خیار شده است.
۲. عقد مُنجز و عقد معلق
عقد منجز عقدی است که طرفین عقد اثر ناشی از عقد را بدون هیچ قید و شرطی بهوجود آورند و چنانچه این اثر را موکول بهشرط دیگری کنند عقد معلق خواهد بود. به بیان سادهتر در عقد منجز توافق طرفین حاصلشده و اثر عقد نیز به وجود آمده است مثل اینکه شخصی ملک خود را به دیگری بفروشد و آن را به او تملیک نماید. در اینجا تملیک اثر عقد است و ما میبینیم که این اثر بعد از توافق طرفین آمده و موکول به شرطی نشده است؛ اما در عقد معلق طرفین با دو ارادهی آزاد باهم توافق میکنند و عقد منعقد میشود اما اثر عقد منوط به امر دیگری است و تا زمانی که آن امر واقع نشود هیچ اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثل اینکه پدری به پسر خود بگوید چنانچه در کنکور وکالت قبول شوی ماشینم را به تو هبه میکنم و پسرش نیز قبول کند. در اینجا با ایجاب و قبول طرفین، عقد هبه واقع شده است اما اثر عقد (انتقال اتومبیل به پسر) منوط به قبولی وی در کنکور وکالت است و تا زمانی که این امر محقق نشود هیچ اثری بر عقد بار نمیشود.
۳. عقد معوض و مجانی
عقد معوض عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی را بهطرف دیگر میدهد و درازای آن مالی دریافت میکند. درواقع عقد معوض مبادلهی مال با مال است و هریک از طرفین تلاش میکنند تا از معامله بیشتر سود کنند و کمتر اقسام عقود و معاملات زیان ببینند، مانند بیع. اما عقد غیرمعوض یا مجانی عقدی است که در آن یکی از طرفین مالی به دیگری میدهد بدون آنکه چیزی در مقابل آن دریافت کند؛ بنابراین طرفین به دنبال سود و زیان نیستند؛ مانند عقد هبه که یک عقد مجانی است. در عقود مجانی شخصیت طرف معامله بسیار مهم است؛ به بیان دیگر علت عمدهی عقد، شخصیت طرف عقد است زیرا انسان مال خود را به هرکسی نمیبخشد بلکه به علت حرمت و علاقهای که برای یک انسان قائل است حاضر میشود مال خود را بلاعوض در اختیار او قرار دهد. ولی در عقود معوض شخصیت طرفین مهم نیست زیرا دادوستد صورت میگیرد و طرفین به دنبال کسب سود بیشتر هستند و مهم نیست که این سود از جانب چه شخصی باشد.
۴. عقد رضایی و تشریفاتی و عینی
عقد رضایی عقدی است که با توافق طرفین واقع میشود بدون اینکه تشریفات خاصی مثل تنظیم سند مدنظر قانونگذار باشد مانند عقد وکالت یا اجاره، با این توضیح که در اجاره، تنظیم سند اعم از رسمی یا عادی ضروری نیست و وقوع اجاره را با ادلهی دیگری ازجمله شهادت شهود نیز میتوان اثبات کرد، درواقع آنچه مهم است رضایت و قصد طرفین است؛ اما عقد تشریفاتی نیازمند رعایت تشریفات خاصی است که اگر رعایت نشود عقدی واقع نمیشود؛ درواقع برای تحقق عقد حتما باید تشریفات خاصی که قانونگذار معین کرده است رعایت شود؛ مانند انتقال سهام شرکتهایی با مسئولیت محدود که این نقل و انتقال حتما باید با تنظیم سند رسمی صورت گیرد در غیر این صورت این انتقال باطل است.
و اما عقد عینی عقدی است که علاوه بر ایجاب و قبول طرفین نیازمند قبض مورد معامله است؛ مانند هبه و رهن. قبض در عقود عینی شرط صحت و تحقق معامله است؛ اما از دیگر اکثر حقوقدانان قبض در عقود عینی جزو تشریفات محسوب نمیشود و عقود عینی رضایی هستند. هرچند که در این باره اختلاف عقیده وجود دارد.
۵. عقد معین و غیرمعین
عقد معین عقدی است که نام معینی دارد و در قانون مدنی یا سایر قوانین و مقررات احکام و شرایط ویژهای برای آنها مقررشده است مانند بیع، اجاره، وکالت، هبه، ودیعه، شرکت، مضاربه، بیمه و … .
اما عقد غیرمعین عقدی است که نام و شرایط خاصی در قانون برای آنها وجود ندارد و بر اساس اصل آزادی قراردادها (مادهی ۱۰ قانون مدنی) در صورتی که برخلاف نظم عمومی جامعه نباشند معتبر شناخته میشوند؛ مانند قراردادی که یک مدرس در یک مؤسسهی آموزشی برای تدریس منعقد میکند.
۶. عقد تملیکی و عهدی
عقد تملیکی عقدی است که بهموجب آن مالی از مالکیت یک شخص به مالکیت شخص دیگر منتقل میشود مانند عقد قرض که بهموجب آن مال از مالکیت شخص قرض دهنده به مالکیت شخص مقروض درمیآید و در مقابل عقد عهدی، عقدی است که بهموجب آن برای طرفین عقد تعهد حاصل میشود مانند اینکه شخصی بهموجب قرارداد متعهد میگردد که یک تابلو برای طرف مقابل نقاشی کند، یا خانهای برای او بسازد و … به بیان سادهتر در عقد تملیکی اثر عقد انتقال مالکیت از یک طرف بهطرف دیگر است و در عقد عهدی اثر عقد ایجاد تعهد، انتقال تعهد یا اسقاط تعهد برای طرفین معامله است؛ مانند عقد ضمانت، حواله یا کفالت. اگر در عقد عهدی برای هر دو طرف تعهد ایجاد شود به آن عقد تعاهدی گویند مانند قولنامههای رایج تعهد به فروش ملک و چنانچه تعهد فقط برای یکی از طرفین ایجاد شود به آن عقد یک تعهدی میگویند مانند تعهد به عدم فروش.
۷. عقد الحاقی و باارادهی آزاد
قرارداد الحاقی قراردادی است که معمولا بهصورت چاپی بوده و توسط عرضهکنندهی یک کالا یا خدمات که دارای قدرت انحصاری کاملا برتری است تنظیم و به مصرفکنندهی آن کالا یا خدمات ارائه میشود، درحالیکه مصرفکننده یا باید آن قرارداد را با همهی شروط قبول کند یا کلا از آن صرفنظر کند. مثلا افرادی که نیاز به تلفن دارند مجبورند به شرکت مخابرات مراجعه کنند، در ابتدای امر شرکت مخابرات به آنها قراردادی از پیش تهیهشده ارائه میکند و از آنها میخواهد با قبول کلیهی شروط، قرارداد را امضا کنند. درواقع اقسام عقود و معاملات مراجعهکننده چارهای ندارد جز اینکه یا قرارداد را با کلیهی شروط آن بپذیرد یا از داشتن خط تلفن انصراف دهد، درواقع چون مصرفکننده نیاز به تلفن دارد چارهای جز قبول قرارداد ندارد، بنابراین در این قراردادها زمینهی گفتوگو میان طرفین قرارداد فراهم نمیشود و طرف فروشنده به دلیل ویژگی انحصارطلب یا قدرت اقتصادی که دارد شرایط خود را بهطرف مقابل تحمیل میکند. به بیان سادهتر ویژگی مهمی که قراردادهای الحاقی دارند این است که اگر آن کالا یا خدمات عرضهشده را میخواهی باید این شرایط را قبول کنی. درواقع طرف فروشنده یا پیشنهادکننده تمام آثار و شروط عقد را به نفع خود تنظیم میکند و مفاد عقد را انشا میکند و طرف مقابل یا آن را میپذیرد یا رد میکند؛ بنابراین هرچند این نوع قراردادها نیز عقد محسوب میشوند اما توافق دو اراده در آنها بیمعناست. در مقابل قراردادهای الحاقی، قراردادهای باارادهی آزاد قرار دارند، بدین معنا که طرفین آزادانه به مذاکره پرداخته و شرایط عقد را تعیین میکنند.
۸. عقد مستمر و فوری
عقود را در اثری که «زمان» در تعیین و اجرای تعهدات ناشی از آن دارد به عقد مستمر و فوری تقسیم میکنند. در عقد فوری اثر عقد در لحظهای که طرفین انتخاب کردهاند ایجاد میشود مانند بیع؛ ولی در عقد مستمر موضوع معامله بهگونهای است که باید در طول مدت معین انجام گردد مانند اجاره و نکاح.
۹. عقد مغابنی و تسامحی
عقود به لحاظ هدف و انگیزهای که طرفین در انشای آن دارند به عقود مغابنی و تسامحی تقسیم میشوند. در عقد مغابنهای طرفین تلاش میکنند تا با بهره بردن از هوش و قدرت چانهزنی سود بیشتری نصیب خود کنند مانند بیع؛ اما عقد مسامحهای مبتنی بر گذشت و چشمپوشی است مثل هبه، بنابراین برای طرفین سود و زیان مهم نیست.
اقسام عقود و معاملات
مسأله 32- اگر آتشى به نيزار و مانند آن بيفتد و آنچه را كه از ملخ در آن است بسوزاند حلال نمىشود؛ اگرچه مقصود آتش افروز چنين چيزى باشد. البته اگر بعد از گرفتن آن، به هر نحوى بميرد، حلال است؛ چنانكه اگر فرض شود كه آتش وسيله شكار ملخ است به اينكه اگر آتش روشن شود ملخهايى اطراف آن جمع مىشوند و خودشان را در آتش مىاندازند، پس آتش را براى اين منظور روشن كند و جمع شوند و به وسيله آن آتش بگيرند، حلال بودن آنها بعيد نيست. ج 3 ص 255
مسأله 33- ملخ مادامى كه در پريدن استقلال پيدا نكرده، حلال نمىباشد و آن به نام «دبى» بر وزن «عصا» مىباشد و آن ملخى است كه حركت مىكند، ولى هنوز بالهايش روييده نشده است. ج 3 ص 255
ماده 182 : مقررات ديگر راجع به شكار به موجب نظامات مخصوصه معين خواهد شد.
قسمت دوم- در عقود و معاملات و الزامات
باب اول- در عقود و تعهدات به طور كلى
ماده 183 : عقد عبارت است از اينكه يك يا چند نفر در مقابل يك يا چند نفر ديگر تعهد بر امرى نمايند و مورد قبول آنها باشد.
- (ايقاع شبه عقد، ر. ك. 1146/ مس/ 3 و 8، 1147/ مس/ 18).
فصل اول- در اقسام عقود و معاملات
ماده 184 : عقود و معاملات به اقسام ذيل منقسم مىشوند: لازم، جائز، خيارى، منجّز و معلّق.
ماده 185 : عقد لازم آن است كه هيچ يك از طرفين معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معينه.
ماده 186 : عقد جائز آن است كه هر يك از طرفين بتواند هر وقتى بخواهد فسخ كند.
ماده 187 : عقد ممكن است به يك طرف لازم باشد و نسبت به طرف ديگر جائز.
ماده 188 : عقد خيارى آن است كه براى طرفين يا يكى از آنها يا براى ثالثى اختيار فسخ باشد.
اقسام عقود و معاملات
در این مقاله قصد داریم درباره شرایط اساسی صحت معاملات صحبت کنیم.
معامله، قرارداد و یا عقد هر سه به یک معنی هستند و تعهد نتیجه یک عقد خواهد بود. معاهده گاهاً اثرات خود را به گونه آنی و قهری و به صرف انعقاد برجای میگذارد و گاهاً تعهداتی را رقم میزند که متعاقب عقد دوطرف میبایست بدان عمل کنند. عقد و معاهده میتواند یک یا آنکه چند سوی داشته باشد و همچنین میتواند اثرات متنوعی را برجای بگذارد. به دور از گونه عقد و اثری که برجای میگذارد به گونهای جامع کلّیهی عقود جهت صحت و سقم میبایست شرایطی را داشته باشند.
البته که ما در این متن به گونهای جامع و کلّی بدین شرایط خواهیم پرداخت. نکتهی بسیار حائز اهمیت و الزامی اینکه تنظیم متن معاهده موضوعی تماماً فنی و حرفهای است و ضرورت دارد پیش از انعقاد قرارداد یا همزمان با آن با یک وکیل متبحر و متخصص قرارداد مشورت نموده و یا در جلسات انعقاد قرارداد یک وکیل خوب و برگزیده تنظیم قرارداد را با خود به همراه داشته باشید.
» شرایط اساسی صحت قرارداد و انواع گوناگون قرارداد؛
عقد عبارت میباشد از آنکه یک یا چند شخص در برابر یک یا چند نفر دیگر تعهد بر موضوعی نمایند و مورد پذیرش آنها باشد. به هنگام منعقد گردیدن عقد که یک پیمانی الزامآور میباشد، اثراتی از آن شامل میشود. که حائز اهمیت ترین آن برقراری تعهد میباشد. نیز یک عقد امکان دارد اثرات دیگری به همراه آورد، همانند؛ ایجاد علقه زوجیت.
لذا برای اینکه عقد منعقد گردیده میان طرفین اثرات قید شده در قسمت فوقانی را ایجاد نماید، میبایست شرایطی را در بطن خود داشته باشد. قانونگذار از این موارد تحت عنوان شرایط اساسی صحت معاملات یاد نموده است.
» شرایط اساسی صحت معاملات عبارتند از؛
- قصد دوطرف و رضای آنها.
- اهلیت دوطرف.
- موضوع مشخص که مورد معامله است.
- مشروعیت در راستای انجام معامله.
✓ قصد دوطرف؛
عقد تحقق پیدا میکند به قصد و نیت انشاء به شرط مقرون بودن موضوعی که دلالت بر امر قصد دارد. نیت انشاء، ارادهای باطنی و البته اظهار نگردیدهای است که سازنده عقد میباشد و ابراز نیت انشاء، اراده ظاهری میباشد که از ظاهر موضوع همانند متن معاهده استنباط میگردد و شرط محقق گردیدن عقد خواهد بود.
✓ رضای دوطرف؛
درست است، قانونگذار ضمن مادهی ۱۹۰ قانون مدنی رضا «یعنی رضایت داشتن و راضی بودن از موضوعی» را شرط درستی تلقّی نموده ولی صحیح این است که رضا را شرط نفوذ معرفی کنیم. زیرا به هنگام عدم رضای عقد، عقد غیرنافذ و صحیح خواهد بود. بنابراین وجود رضا شرط نفوذ عقد خواهد بود نه درستی آن.
✓ اهلیت دوطرف؛
متعاملین لازم است به جهت انجام معامله اهلیت داشته باشند. در راستای آنکه متعاملین اهل به شمار روند، میبایست بالغ و عاقل نیز رشید باشند.
- بلوغ؛ سن بلوغ در دختران نه سال تمام قمری میباشد و در پسران پانزده سال تمام قمری میباشد.
- رشد؛ قانون مدنی در ارتباط با سن رشد ساکت میباشد. لذا رویه قضایی و اداری اثبات رشد را برای اشخاص هجده سال تمام موردنیاز نمیداند. بنابراین آن را برای اشخاص بالغ کمتر از هجده سال اختصاص داده است. حال آنکه غالباً سن موردنظر برای انعقاد معامله هجده سال شمسی میباشد.
- عقل؛ معاملات فرد مجنون همیشه و در همه حال باطل است. از این جهت فرد میبایست عاقل باشد و نیز وی جنون نداشته باشد. لذا در ارتباط با مجنون ادواری که ضمن آن فرد گاهاً در حالت صحت و سلامتی به سر میبرد و گاهاً هم در جنون به شرح ذیل اقدام خواهد شد؛
«به هنگام صدور حکم جنون از جانب دادگاه، این حکم امارهای بر باطل شدن تمامی معاملات مجنون است. کسی که سلامتی مجنون در حالت انعقاد عقد را ادعا مینماید، میبایست اقامه دلیل نماید. چرا که با این وجود، حکم دادگاه اصل بر جنون فرد در حال انجام معامله میباشد.»
✓ عنوان مشخص مورد معامله؛
مقصود ما از عنوان مشخص، متعلق به موضوع تعهد میباشد که میبایست آن نیز منتقل بشود. یا امکان دارد کاری باشد که انجام دادن یا ترک آن درخواست شده است. خصوصیات مورد معامله که متعلق موضوع تعهد واقع میشود، عبارتند از؛
- مالیت داشته باشد؛ لازم است مورد معامله مالیت داشته باشد و نیز متضمن منفعت عقلایی مشروع هم باشد. موضوع معامله به هنگامی حاوی منفعت عقلایی خواهد بود که نیازی حال مادی یا معنوی را برآورد کند. از سویی هم سود آن بیش از زیان مالی یا معنوی آن باشد.
- مشروع باشد؛ لازم است موضوع معامله متضمن منفعت عقلایی مشروع باشد. بنابراین آن نیز نباید غیرقانونی باشد.
- معلوم و مشخص باشد؛ معلوم یعنی اینکه؛ میزان، جنس و وصف مورد معامله معین باشد. مشخص بودن هم یعنی؛ معین نمودن مصداق در خارج.
- ملک متعهد باشد؛ معامله به مال غیر جایز نمیباشد. مگر به هنگامیکه فردی که معامله را انجام میدهد، عنوان؛ وصایت، وکالت، ولایت داشته باشد. به بیانی بهتر و صریحتر دارای سمت باشد.
- قابلیت نقل و انتقال داشته باشد؛ بدین معنا که فروشنده میبایست توان تحویل موضوع معامله را به طرف مقابل خود داشته باشد. چنانچه که فروشنده توان تحویل آن را نداشته باشد، لذا خریدار بتواند آن را تسلیم نماید بازهم آن عقد صحیح و نافذ خواهد بود.
- وجود داشتن موضوع معامله؛ چنانچه که بیعمعین، مشخص گردد که مبیع وجود نداشته، بیع باطل خواهد بود.
- وجود مشروعیت در معامله؛ در راستای معامله انگیزه و هدف اصلی و بدون واسطه هریک از دوطرف در انعقاد عقد میباشد. همانند؛ موضوع ساختمان سازی.
» اقسام گوناگون عقد و قرارداد؛
پس از پشت سر گذاشتن شرایط اساسی صحت معاملات، الزامی است عقود را با استناد به خصوصیات آنها در طبقات گوناگونی به شرح ذیل قسمبندی نمود؛
» نکته؛
لازم به بیان میباشد عقود در یک قسمبندی جامع به دو دسته عقود با اسم «عقود معین» و عقدهای بینام «معاهدات آزاد» قسمبندی میشود. بدین معنا که براساس مادهی ده قانون مدنی هریک از قرارها یا قراردادها یا توافقاتی که اشخاص با یکدیگر مینمایند به شرط عدم مخالفت با نظم عمومی و قانون، صحیح است. بنابراین نیاز نیست که معاهده یا عقد به طور قطع نامی داشته باشد. قانونگذار با پیروی از فقهها برخی از عقود را نامگذاری نموده است و برای آنها برخی شروط را در نظر انگاشته است. همانند عقد بیع!
حال در صورتیکه معاهدهای جز عقود نامبرده شده در مواد ۳۳۸ به بعد قانون مدنی نباشد البته به شرط آنکه براساس مادهی ده همان قانون تنظیم گردیده باشد، صحیح بوده و لازمالاجراء خواهد بود.
» انواع گوناگون عقد از منظر دوام خود و شیوهی انحلال؛
✓ عقود لازم؛
عقود لازم، عقودی میباشند که هیچ یک از دوطرف معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر، طی موارد معینه! از این جهت عقد لازم را میتوان به دو حالت بیان شده در قسمت ذیل منحل نمود؛
- موارد مشخص شده در قانون به موجب یکی از خیارات.
- اقاله و یا تفاسخ؛ به این حالت که همان ارادههای حاضر که عقد را به وجود آورده است، عقد را با توافقات همدیگر از بین ببرند.
✓ عقود جایز؛
عقد جایز بدان دست از عقودی اطلاق میشود که هرزمان طرفین بخواهند میتوانند آن را فسخ بنمایند. این عقود از قرار ذیل هستند؛
حبس مطلق، جعاله، مضاربه، ودیعه، وکالت، عاریه، هبه یا وصیت تملیکی. البته بهتر است خاطر نشان شویم که شما میتوانید با استناد به موارد ذیل عقد جایز را غیرقابل فسخ بنمایید؛
منعقد نمودن عقد در قالب یک عقد صلح. قید شروط غیرقابل فسخ بودن و یا قرار دادن خود عقد جایز در عقد لازم. قید شروط عدم قابلیت فسخ در خود عقود جایز.
✓ عقود خیاری؛
عقود خیاری آن دست از عقدهایی هستند که برای دوطرف و یا یکی از آنها یا برای فرد ثالثی اختیار فسخ در نظر گرفته شود. بنابراین عقد خیاری عقد لازمی میباشد که ضمن آن شرط خیار گردیده باشد.
» انواع گوناگون عقد از منظر کیفیت انشاء؛
✓ عقود معلق؛
شما میتوانید وجود یک عقد را وابسته بر امر دیگر بنمایید که به این هنگام اقدام به انعقاد عقد معلق کردهاید.
✓ عقود منجز:
به هنگامیکه وجود یک عقد وابسته به یک امر نباشد، یعنی عقد منجز تشکیل شده است.
» اقسام گوناگون عقد از منظر مورد معامله؛
✓ عقود معوض؛
عقدی میباشد که بنابر طبیعت خویش حاوی دو موضوع خواهد بود. هریک از دوطرف در مقابل مالی که میدهد یا تعهداتی که برعهده خود میگیرد، مال و یا تعهد فردی دیگر را برای خویش تحصیل خواهد نمود.
✓ عقود مجانی؛
عقدی میباشد که در آن یک و یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر متعهد به انجام امری میشوند. البته امکان دارد مالی را مجانی به دیگری تملیک نمایند، بدون آنکه برای فرد یا افراد اخیر التزامی رخ بدهد!
» اقسام گوناگون عقد از منظر ضرورت و رعایت الزام؛
✓ عقود مغابنهای؛
در این نوع از عقود افراد سعی میکنند با اکتفاء به سیاست، درایت، هوش و توان چانه زنی سود بیشتری را عاید حال خود کنند. از این جهت در عقد مغابنهای علم تفصیلی به موضوع معامله لازم میباشد.
✓ عقود مسامحهای؛
این قبیل از عقود مبتنی بر گذشت و چَشم پوشی خواهد بود.
» اقسام گوناگون عقد از منظر وجود شرط؛
✓ عقود مطلق؛
عقدی است که در آن شرطی قید نشده است.
✓ عقود مشروط؛
عقدی است که در آن شرطی قید شده است.
دوستان عزیز امیدواریم که ما توانسته باشیم شما را به خوبی با شرایط اساسی صحت معاملات آشنا سازیم. حال شما میتوانید در صورت وجود سؤالات بیشتر در این راستا با مشاوران حقوقی ما تماس حاصل فرمایید.
درباره ما
مرکز حقوقی و داوری بین المللی سروش عدل با بکارگیری بیش از ۱۰۰ وکیل متخصص و قاضی بازنشسته و مشاوران حقوقی در زمینه های مختلف حقوقی در عرصه داخلی و بین المللی به فعالیت پرداخته و سیاست کلی خود را حمایت از حقوق و منافع موکلین قرارداده است.
آدرس ها
دفتر مرکزی: شریعتی ، ابتدای خ میرداماد ، پلاک 4 تلفن :22252009-021 ، 09101913036
شعبه قم: خیابان توحید نبش کوچه 9 تلفن : 38801712-025
شعبه مازندران : سلمانشهر بلوار امام خمینی تلفن: 54613009-011 ،09919787554
اخبار و رویدادها
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز حقوقی بین المللی سروش عدل می باشد. طراحی سایت و سئو: آواتار
عقد معین و انواع آن
در تعریف عقد معین ، می توان گفت که؛ عقدی است که در قانون برای آن عنوان مشخصی درنظر گرفته شده است . علت هم این است که این دسته از عقود در جامعه بسیار استفاده می شوند و پر کاربرد هستند ، از این رو قانوگذار با در نظرگرفتن عنوان مشخصی برای آنها در قانون و بیان قواعد و مقررات مربوط به آنها از بی نظمی در این عقود می کاهد . آشنایی با عقود و قراردادهای معین این امکان را به افراد میدهد که با تشخیص ضرورت و با انتخاب عقد مناسب روابط قراردادی خود را تعریف و انتخاب نمایند.اولین و مهم ترین قسمت ایجاد یک رابطه حقوقی مذاکرات مقدماتی است که پس از آن افراد طبیعتا اقدام به انتخاب و تنظیم قرارداد مناسب می نمایند.
– دسته بندی عقود معین در قانون مدنی:
برابر ماده ۱۸۴ قانون مدنی عقود عبارتند از:
۱- عقد لازم: برابر با ماده ۱۸۵ قانون مدنی که عقد لازم را اینگونه تعریف کرده است که؛عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله، حق فسخ (برهم زدن) آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. مانند عقد بیع واجاره.
۲- عقدجایز: برابر با ماده ۱۸۶ قانون مدنی که عقد جایز را اینگونه تعریف کرده است که ؛عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد آن را فسخ کند.مانند عقد وکالت و ودیعه
۳-عقدخیاری: عقد خیاری آن است که برای طرفین یا یکی از آن ها یا برای شخص ثالثی اختیار فسخ باشد. (ماده ۱۸۸ قانون مدنی)
خیار در لغت به معنای اختیار است. عقد خیاری از اقسام عقد لازم است.
۴- عقد منجز و معلق : عقد منجّز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء، موقوف به امر دیگری نباشد و الّا معلّق خواهد بود. (ماده ۱۸۹قانون مدنی)در عقد منجز، اثر عقد، موقوف به امر دیگری نیست، بلکه به محض انشاء، آثار عقد بر آن مترتب خواهد شد.عقد معلق آن است که با توافق اراده ی طرفین، قرارداد منعقد می گردد، اما اثر آن موقوف به امر دیگری است و تا آن امر واقع نشود، اثری بر عقد مترتب نخواهد شد. مثال این خانه را به تو می فروشم مشروط بر اینکه با من ازدواج کنی.صحت عقد معلق در فقه اسلامی محل اختلاف است اما در حقوق ایران توسط قانون، علمای حقوق و رویه قضایی پذیرفته شده در حقوق فرانسه نیز با اصطلاح تعهد مشروط پذیرفته شده.عقد معلق از زمان اجرای شرط موثر است اما طرفین می توانند شرط کنند که به گذشته نیز تاثیر داشته باشد.
– اقسام عقود معین :
عقد و قراداد به اعتبار وجود یا عدم وجود عوض به عقود معوض و غیر معوض (عقود مجانی) تقسیم می شود. عقود معوض مثل بیع، اجاره، معاوضه و عقود غیر معوض، مثل صلح، هبه ، ودیعه، عاریه، وکالت، البته می توان در عقود مجانی هم شرط پرداخت عوض را هم درج کرد. ولی ضرورت ندارد که عوض تناسبی با معوض داشته باشد و به اصطلاح ویژگی عوض از شرایط صحت یا اقتضاء ذات این معاملات نیست. در عقود معوض تناسب بین عوضین و لزوم وجود آن ضرورت دارد.
- عقد معوض:عقدی است که بر حسب طبیعت خود، دارای دو مورد ( موضوع ) می باشد. هر یک از طرفین در برابر مالی که می دهد یا تعهدی که بر عهده می گیرد، مال یا تعهد دیگری را برای خود تحصیل می کند.
- عقد ( غیر معوض ) مجانی عقدی است که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر متعهد به امری می شوند یا مالی را مجانا به دیگر تملیک می کنند، بدون اینکه برای شخص یا اشخاص اخیر التزامی ایجاد شود.
– تفاوتهای عقد معوض و مجانی :
برای روشن تر شدن دو مفهوم عقد معوض و مجانی می توان به تفاوت های آنها اشاره کرد:
به این معنا که در عقود معوض هر یک از طرفین به فکر کسب سود بیشتر است.اثرگذاری اشتباه در شخصیت طرف معامله در صحت و درستی عقد مجانی
اشتباه در شخص طرف معامله به صحت معامله خللی وارد نمی آورد مگر در مواردی که شخصیت طرف علت عمده عقد باشد. در عقود مجانی است که اشتباه در طرف عقد به صحت عقد خلل وارد می آورد و موجب بطلان آن می شود.اعمال برخی محدودیت ها از سوی قانونگذار بنا به مصالح و منافع خانواده در عقود مجانی. مانند: عدم نفوذ وصیت تملیکی زاید بر ثلث. بر این اساس: وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند، فقط نسبت به سهم او نافذ است.
برای مثال در عقد بیع هر یک از بایع و مشتری حق دارد از تسلیم مبیع یا ثمن خودداری کند تا طرف دیگر حاضر به تسلیم شود مگر اینکه مبیع یا ثمن موجل باشد. در این صورت هر یک از مبیع یا ثمن که حال باشد باید تسلیم شود.
غبن به معنی به هم خوردن تعادل ارزش عوضین به نحو فاحش است. این به هم خوردن تعادل ارزش عوضین که موجب می شود مغبون معامله را فسخ نماید، تنها در عقود معوض مصداق پیدا می کند.
نکته: تفاوت ارزش دو عوض در عقود معوض، مانع از معوض شناختن عقد نیست، مگر آنکه عوض چنان ناچیز و کم بها باشد که عرف آن را نادیده گرفته و گمان صوری بودن عقد معوض ایجاد شود. مانند فروش یک ملک به یک شاخه نبات.
- وضع مالیات بیشتر در عقود مجانی
- اطلاع از شرایط صحت عقود و معاملات
– مهم ترین عقود معین:
الف – عقد بیع (خرید و فروش):
بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.( ماده338 قانون مدنی)مبیع در عقد بیع یک عین است نه منفعت یک مال و نه یک حق.عوض مقرر شده در بیع ضرورتی ندارد که پول باشد این عوض می تواند کالا یا خدمات باشد.پس همانگونه که در تعریف عقود معوض گفته شد، در عقد بیع مانند سایر عقود معوض، دو عوض وجود دارد و هر یک از فروشنده و مشتری، مالی به یکدیگر تملیک می کنند.
ب – عقد اجاره (تملیک منافع):اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود. در برابر موجر متعهد است مال الاجاره بپردازد.در عقد اجاره نیز مانند سایر عقود معوض دو عوض وجود دارد یکی منافع عین مستاجره و دیگری مال الاجاره و اینطور نیست که موجر به ضورت مجانی منافع عین مستاجره را دراختیار موجر قرار دهد بلکه این منافع در قبال مال الاجاره ای که از سوی مستاجر پرداخت می شود، به او واگذار می گردد.
پ – عقد مزارعه(فروش زراعت): مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معین به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند.بنابراین مزارعه عقدی است معوض که در آن منافع زمین یا حق انتفاع از آن با حصه مشاعی از زرع، مبادله می شود.
ت – عقد مضاربه: مضاربه عقدی است که به موجب آن احد متعاملین ( مالک ) سرمایه می دهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.در عقد مضاربه نیز به عنوان یک عقد معوض سرمایه مالک در برابر کار مضارب قرار می گیرد.
ث – عقد جعاله : که عقد جعاله دو نوع است:
1- جعاله خاص: در این نوع جعاله شخص ( جاعل ) ملتزم می شود در صورتی که شخصی معین عملی را که او خواسته است انجام دهد، اجرتی معلوم به عامل بدهد.
2- جعاله عام: در این نوع جعاله شخص ملتزم می شود در صورتی که هر کس عملی را که او خواسته است انجام دهد، اجرتی معلوم به نخستین کسی که این کار را انجام دهد و نتیجه را تسلیم نماید، بپردازد.جعاله نیز عقدی معوض است زیرا عامل وقتی مستحق جعل ( اجرت عمل ) می گردد که متعلق جعاله را تسلیم کرده یا انجام داده باشد.برای مثال اگر اجرت برای تسلیم مال گم شده باشد،با تسلیم کالا جاعل ملتزم می گردد اما در جایی که نتیجه مورد نظر انجام کاری باشد، پایان کار تاریخ استحقاق است.
ج – عقد شرکت :شرکت عقدی است که به موجب آن دو یا چند شخص به منظور تصرف مشترک و تقسیم سود و زیان و گاه مقاصد دیگر، حقوق خود را در میان می نهند تا به جای آن، مالک سهمی مشاع از این مجموعه شوند.شرکت عقدی معوض است زیرا آورده مفروز ( سهم جداگانه هر فرد ) هر یک از شرکاء، با مالکیت مشاع ( ماکیت اشتراکی افراد ) همه اموال مبادله می شود.
چ – عقد قرض :
قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل، قیمت یوم الرد را بدهد.بنابراین قرض عقدی معوض است که براساس آن قرض گیرنده در قبال مالکیتی که به دست آورده ملتزم می گردد مثل و بدل آنچه را که گرفته است، پس دهد.
ح – عقد وکالت :
وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود قرار می دهد.وکالت ممکن است مجانی ( غیر معوض ) باشد یا با اجرت ( معوض )
خ – عقد ضمانت :
ضمان عقدی است که به موجب آن شخصی، در برابر طلبکار و با موافقت او، دین دیگری را بر عهده می گیرد و انتقال آن را به ذمه خویش می پذیرد.از اینکه در عقد ضمان، طلبکار در برابر ضامن تعهد به امری نمی کند، نباید چنین نتیجه گرفت که ضمان عقدی مجانی است. در عقد ضمان، ضامن به رایگان در برابر طلبکار تعهد به تادیه دین می کند و در مقابل آن چیزی نمی گیرد. آنچه در این عقد برابر تعهد ضامن قرار می گیرد و باعث معوض شدن این عقد میش ود، به سود مدیون اصلی است که برائت می یابد.
د – عقد حواله :
حواله عقدی است که به موجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد.حواله نیز از عقود معوض است.
ذ – عقد صلح: که عقد صلح به دو دسته قابل تقسیم است:
1- صلح بر دعوی : صلح گاهی برای رفع اختلافات موجود یا برای جلوگیری از تنازع احتمالی آینده صورت می گیرد.مانند آنکه کسی ملکی را از دیگری خریداری می کند و کلیه حقوق فرضی و احتمالی و فرضی خود را از هر جهت نسبت به مورد معامله به یک اقسام عقود و معاملات سیر نبات صلح می کند.
2-صلح بدوی ابتدایی : صلح گاهی به جای یکی از عقود معاملاتی به کار می رود.صلح در مقام معاملات هر چند نتیجه معامله ای را که به جای آن واقع شده است می دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد.بنابراین برای مثال اگر صلح عین باشد در مقابل عوض، نتیجه اقسام عقود و معاملات آن همان نتیجه بیع خواهد بود، بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری باشد.
عقد صلح ممکن است معوض باشد یا غیر معوض :در صورت معوض بودن عقد صلح، وجوهی را که متصالح به مصالح پرداخت می کند را « وجه المصالحه » می نامند.
نکته : حتی در صلح معوض، برابری و تعادل ارزش دو عوض در آن شرط نیست و صلحی را که با عوض نابرابر و ناچیز انجام می شود، صلح محاباتی می نامند.
ر – عقد رهن :رهن عقدی است که به موجب آن، مدیون مالی را برای وثیقه به طلبکارش می دهد و در اثر این وثیقه طلبکار بر مال معینی از اموال بدهکار حق عینی می یابد.رهن نیز عقدی معوض است.