تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

عوامل موثر در فاندامنتال ارزها
هر گاه مردم درباره عوامل بنیادی یا فاندامنتال صحبت میکنند، در واقع در مورد عوامل بنیادی ارز کشور میزبان و یا اقتصاد آن سخن می گویند. تحلیل فاندامنتال، علم و کاربرد این عوامل برای پیش بینی حرکات قیمت آینده ارزهاست که به بررسی اقتصادی و مالی اتفاقات جهان و اطراف ما می پردازد.
معامله گران میان مدت و برخی از معامله گران بلند مدت دوست دارند تا بر آنالیز بنیادی نیز تمرکز کنند؛ زیرا در ارزیابی طولانی مدتتر ارز به آن ها کمک خواهد کرد.
هنگام وقوع یک رویداد بنیادی مهم، استراتژی های آنالیز فنی کاملا بی فایده است. به همین صورت، معاملهگرانی که صرفا از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند نیز فرصت های کوتاه مدت حاصل از شکل گیری سطوح فنی را از دست می دهند. ترکیب تحلیل فاندامنتال و فنی همه این زوایا را پوشش می دهد.
در مبحث فاندامنتال یا بنیادی می توان سه عامل را به عنوان عوامل تاثیرگذار در این حوزه مورد بررسی قرار داد. اخبار سیاسی_جغرافیایی، اخبار سیاسی_اقتصادی و شاخص های اقتصادی را باید در آنالیز فاندامنتال در نظر گرفت.
اخبار جغرافیایی_سیاسی در تحلیل فاندامنتال
جغرافیای سیاسی به مطالعه ادعاها و منازعات انسانی دربارهٔ استفاده، شراکت، مالکیت زمین و منابع آن میپردازد. این علم در قالب یک مفهوم ترکیبی تبیین پذیر است که در آن سه عنصر اصلی یعنی جغرافیا، قدرت و سیاست خصلت ذاتی دارند. ترکیب این سه عنصر، رفتار ارزها را نسبت به یکدیگر تعیین میکنند که آن را در کنشهای رفتاری مختلف مانند نوسان قدرت، رقابت، نفوذ، بحران، سلطه، زیر سلطه، ائتلاف، صلح، همکاری، جنگ، امنیت، آرامش و ثبات، بازرگانی و داد و ستد و غیر آن می توان پی گرفت.
جغرافیای انتخابات نیز به عنوان زیر مجموعه دانش جغرافیای سیاسی کندوکاو گستردهای در قلمرو مفاهیم دموکراسی، مشارکت، خاستگاه آرا، نقش مکانها و غیره داشتهاست. همچنین عوامل و بلایای طبیعی میتواند در حوزه جغرافیای کشورها قرار گیرد. این عوامل می تواند ارز یک کشور را متزلزل کرده و امنیت اقتصادی را کاهش دهد.
بنابراین در تحلیل فاندامنتال باید به اخبار جغرافیایی-سیاسی مانند جنگ، بلایای طبیعی، ناآرامی های سیاسی و انتخابات توجه داشت؛ زیرا میتواند بر قیمت ارز کشور تاثیرگذار باشد.
اخبار سیاسی-اقتصادی در تحلیل فاندامنتال
اقتصاد سیاسی یک روش مطالعه علمی دربارهٔ پدیدههای اجتماعی است. این مقوله بر وجود ارتباط میان مؤلفههای سیاسی و اقتصادی در شکلدادن به پدیدههای اجتماعی مبتنی است. به همین دلیل اگرچه اغلب زیرمجموعه علم اقتصاد دانسته میشود، باید آن را چیزی فراتر از علم اقتصاد محض دانست.
واقعیت این است که اخبار، نحوه تفکر و عملتان را در مواجهه با تصمیم گیری معاملاتی شما تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی اخبار منتشر می شود، خصوصا اخبار مهم، می توان انتظار داشت حرکت مهمی در بازار صورت بگیرد.
در تحلیل یا آنالیز فاندامنتال، از تحریم ها می توان به عنوان اخبار سیاسی نام برد که می تواند بر قیمت ارز یک کشور تاثیرگذار باشد. وجود تحریم در یک کشور می تواند باعث ایجاد تورم نا معقول شده و ارزش آن کشور را کاهشت ارزش مواجه کند.
اخبار اقتصادی که ممکن است ناگهانی منتشر شود یا در خبری خارج از مبحث شاخص های اقتصادی باشد نیز عامل موثر دیگر در زمینه فاندامنتال است. از نمونه ای در این اخبار، می توان به فروش نفت کانادا به امریکا اشاره کرد که این خبر تاثیر مثبتی در ارز کانادا دارد.
دلار کانادا یک ارز کالا محور است، به این معنی که واکنش فعالانهای نسبت به قیمت کالاها به ویژه نفت و طلا نشان میدهد. بدلیل همبستگی دلار کانادا با قیمت نفت و تا زمانی که اقتصاد کانادا به تولید و فروش نفت وابسته باشد، این ارتباط نیز وجود خواهد داشت.
اقتصاد در تحلیل فاندامنتال
عموما شاخص های اقتصادی بخش عمده داده های مورد استفاده در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال را تشکیل می دهند. همانند سیستم اعلام حریق که هنگام شناسایی دود یا حرارت به صدا در می آید، شاخص های اقتصادی نیز امکانی برای سنجش سلامت اقتصادی یک کشور را فراهم می کنند.
شاخص های اقتصادی از طریق محاسبات و بررسی های دقیق شکل می گیرد که اندازه گیری آنها برای عموم امکان پذیر نبوده و در هر کشور متولی خاصی این کار را انجام می دهد. شاخصهای متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شدهاند که از معروفترین آنها میتوان از تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی و تراز تجاری و شاخص محیط کسب و کار نام برد.
افزایش یا کاهش شاخص های اقتصادی و بررسی آن نسبت به آنچه مورد انتظار بوده، میتواند در تحلیل فاندامنتال کمک کند. این تغییرات بر قیمت ارز کشور تاثیر میگذارد و باید در معاملات به آمار منتشره توجه داشت.
در بحث اقتصاد، بانک های مرکزی نیز میتوانند بنگاه های مهمی محسوب شوند. بانک مرکزی، نهادی است که مسئولیت کنترل سیستم پولی کشور را بر عهده دارد. این نهاد با استفاده از شاخص هایی مانند نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ بیکاری میتواند وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد.
بانک های مرکزی همانند معاملهگران بازار ارز به جمع آوری و بررسی داده ها می پردازند اما آن ها باید در تصمیم گیری های خود، کل اقتصاد را مد نظر قرار دهند. این بانک ها در تلاشند که تورم را در سطحی مقبول حفظ کنند و برای این کار از نرخ بهره به عنوان ابزار استفاده می کنند. این اتفاق می تواند در منظر تحلیل فاندامنتال بر نرخ ارز تاثیرگذار باشد.(برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نرخ بهره، میتوانید به مقاله “ نرخ بهره چیست؟ ” مراجعه کنید)
نتیجه
هرگاه مصرفکنندگان اقتصاد قدرتمند را تشخیص دهند، احساس امنیت کرده و پول خرج می کنند. در این شرایط شرکت هایی که پول دارند نیز وارد عمل میشوند و در نتیجه دولتها نیز درآمد مالیاتی خوبی خوهند داشت. این چشم انداز اقتصادی مثبت، تاثیری مستقیم بر بازارهای ارز دارد.
جریان های سرمایه و تقاضا برای ارز یک کشور، بر ارزش پول آن کشور میافزاید. عوامل تاثیرگذار در تحلیل فاندامنتال، می تواند به ما کمک کند تا رشد اقتصادی کشورها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
جنگ، عوامل طبیعی و ناهنجاری ها در تحلیل فاندامنتال می تواند هشداری در جهت ارز کشور مورد نظر باشد. اخبار های سیاسی-اقتصادی نیز عامل دیگری جهت آنالیز بنیادی است که در رشد یا ریزش قیمت ارز تاثیرگذار خواهد بود و از نظر بنیادی باید در نظر گرفته شود.
تغییرات در شاخص های اقتصادی و عملکرد و تصمیمات بانک های مرکزی سهم بسزایی در بررسی اقتصاد یک کشور داشته و مواردی مهم در تحلیل فاندامنتال محسوب می شوند.
همان طور که پیشتر بیان شد، تحلیل فاندامنتال و فنی باید در کنار هم قرار گیرند تا نتیجه ی مطلوب حاصل شود. شما از اخبار و رویدادهای اقتصادی باخبر خواهید شد و در عین حال میتوانید ابزار فنی متعددی که بازیگران بازار بر آن تمرکز دارند را شناسایی و از آن ها استفاده کنید.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟
دانستن تحلیل بنیادین یا فاندامنتال یکی از روشهای متداول در جهان است زیرا به دارندگان سهام و ارز و هر دارایی کمک خواهد کرد تا در طولانی مدت سرمایهگذاری بهینه تری را رقم بزنند.
در اینجا تیم حامیپرداخت برای درک بهتر تحلیل بنیادی مقاله ایی را آماده کرده است پس بهتر است با ما همراه باشید .
درتحلیل تکنیکال و در مقاله های قبلی دانستیم که یک تریدر با داشتن دانش تکنیکال میتواند روند بازار را در لحظه، تحلیل و قبل از دیگران حدس بزند و سرمایهگذاری خود را در آن سهام یا ارز دیجیتال مورد بررسی قرار دهد.
و در صورتی که با ابزارها و دانشی که از تحلیل تکنیکال به دست آورده ، وارد معامله شود و از آن سود ببرد.
در صورتیکه تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بلند مدت تر به ارزش یک سهم یا ارز دیجیتال و هر دارایی نگاه می کند به طور تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ کلی تحلیل بنیادی روشهای متفاوتی برای تحلیل بازار به وجود میآورد که روش مورد توجه بزرگان بازار و تحلیل گران و معامله گران بازارهای مالی است .
در واقع در پاسخ به این سوال که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست باید بگوییم دانشی برای بررسی متغیرهایی اعم از اقتصادی سیاسی و مالی که تاثیر آن بر روی یک دارایی یا (ICO) مورد تحلیل می باشد تا ما بتوانیم ارزش حقیقی حال حاضر یا آینده آن دارایی را پیشبینی و تحلیل نماییم .
در حقیقت ما با داشتن دانش تحلیل بنیادی آینده بازار را ترسیم و قبل از تحلیل کردن تکنیکال آن دارایی قدم محکمتری در جهت ورود به چارت تحلیلی آن دارایی برمیداریم .
همانطور که گفتیم تأثیر عوامل مختلف در تحلیل بنیادی شرایط را برای اشخاصی که قصد سرمایه گذاری روی بازارهای مالی مختلف می کنند را متفاوت میسازد .
مثلاً در بازار بورس ایران بیشتر تحلیل بنیادی به آینده تحریم و وضعیت سیاسی و قیمت دلار می پردازد ولی در تحلیل بنیادی بورس های بین المللی فارکس و ارزهای دیجیتال اخبار روز جهان ؛تغییر نرخ بهره کشورها و روابط بینالمللی بین دو یا چند کشور در آینده قیمت ارزها تاثیرگذار خواهد بود .
در تحلیل بازارهای ارز دیجیتال مانند بیت کوین میزان دامیننس و مارکت کپ و حجم معاملات ،میزان پذیرش در کشورهای مختلف و جو سیاسی اقتصادی دنیا کاملا موثر و نافذ می باشد پس یک تحلیلگر باید به اخبار و اطلاعات روز دنیا واقف و دنبال کننده تمامی اخبارها و رسانه های معتبر باشد.
هدف نهایی از کسب دانش این نوع تحلیل در واقع این است که یک دارایی را با ارزش واقعی و کمتر از آنچه که هست تعریف کنیم تا با مقایسه با قیمت حال حاضر بتوانیم نتیجه بهتری بگیریم که این دارایی دارای ارزش خرید و فروش و یا سرمایه گذاری هست یا خیر معمولاً از این تحلیل برای معاملات و یا سرمایه گذاری میان مدت و طولانی مدت بهره می برند.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
KuCoin Token (KCS) چیست و چگونه کار می کند
توکن KCS صرافی کوکوین KuCoin (KCS) توکن بومی صرافی KuCoin, یک توکن ERC-20 بر بستر بلاکچین اتریوم است و توسط
تحلیل فاندامنتال پروژه iExec RLC
تحلیل فاندامنتال پروژه iExec RLC پروژه iExec RLC عملا یک بازار (Marketplace) است؛ بازاری برای داراییهای محاسباتی (Computing assets). در
تحلیل فاندامنتال گراف (Graph)
تحلیل گراف معرفی کوتاه پروژه گراف یکی از مهمترین مواردی که باعث میشود یک پروژه، چشمانداز روشنی داشته باشد و
تحلیل فاندامنتال ایمیوچبل اکس (Immutable X)
تحلیل فاندامنتال ایمیوچبل اکس به جرات میتوان گفت که توکنهای بیهمتا (NFT)، پرشتابترین رشد و پذیرش را در میان سایر
سولانا چیست ؟
سولانا چیست ؟ Solana یک پروژه بسیار کاربردی است که یک بلاک چین لایه 1 جدید، بدون مجوز و با
تحلیل فاندامنتال پالی گان (Matic)
پالیگان چیست ؟ (MATIC) پالیگان که به عنوان شبکه MATIC شناخته می شود، یک راه حل مقیاس پذیر لایه 2
تحلیل فاندامنتال 3- API3
معرفی پروژه API3 یکی از بزرگترین مشکلاتی که در فضای بلاکچین همواره وجود داشته و دغدغه توسعهدهندگان پروژههای بلاکچینی بوده
تحلیل فاندامنتال Oasis Network (Rose)
پروژه Oasis Network چیست ؟ پروژه Oasis Network پکیجی از مهمترین و بهترین ویژگیهایی است که میتوان برای یک پروژه
تحلیل فاندامنتال Anchor protocol – anchor protocol چیست ؟
anchor protocol چیست ؟ یکی از مهمترین ترندهایی که در حال حاضر در فضای بلاکچین و پروژهها و محصولات مرتبط
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ کدام بهتر است؟
امروز به مقاله آموزشی تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟ کدام بهتر است؟ میپردازیم. با ما همراه باشید.
به عنوان مثال، در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال شما به موارد استفاده، تعداد افرادی که از آن استفاده میکنند یا تیم پشت پروژه نگاه میکنید.
هدف شما در این تحقیق، پی بردن به جواب این سوال است که آیا این دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است؟ یا کمتر از از ارزش ذاتی آن است. در آن مرحله، می توانید از بینش خود و با انجام تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال مد نظر خود برای اطلاع از گرفتن موقعیت های معاملاتی استفاده کنید. مجموعه فیبوتک به شما کمک میکند تا در مسیر رسیدن به یک دیدگاه کلان از هر پروژه و یافتن نقاط قوت و مزایا در کنار بررسی ریسک ها و تهدیدهای هر پروژه تصمیم درستی داشته باشید.
مقدمه ای بر تحلیل فاندامنتال
داد و ستد در بازارهای مالی مخصوصا در بازارهای پر نوسانی نظیر ارز دیجیتال به شدت نیازمند داشتن مهارت و دانش معامله گری است. انتخاب یک استراتژی معاملاتی، درک دنیای گسترده تجارت و تسلط بر تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال و کسب اطلاعات بنیادی از هر پروژه، اصلی ترین شیوه هایی هستند که بایستی در اولیت یادگیری باشند.
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان برخی از تخصص ها را از بازارهای مالی قدیمی به ارث برد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا مشاهده می شود. آنها با به کار بردن بهترین اندیکاتورهای ارز دیجیتال نظیر RSI، MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار صرف نظر از دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تحلیل تکنیکال در فضای ارزهای دیجیتال نیز بسیار محبوب هستند.
در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال ( تحلیل فاندامنتال )، اگرچه دارای رویکرد مشابهی است که در بازارهای قدیمی استفاده میشود، اما واقعاً نمیتوانید از ابزارهای آزمایش شده برای ارزیابی داراییهای رمزنگاری استفاده کنید. برای انجام یک تحلیل درست در ارزهای دیجیتال، باید بدانیم که ارزش آنها از کجا به دست میآید.
در این محتوای آموزش مفاهیم ارز دیجیتال از مجموعه فیبوتک، ما سعی خواهیم کرد معیارهایی را شناسایی کنیم که می توان از آنها برای ایجاد شاخص های خود استفاده کنید. در ادامه همراه ما باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
این روزها که بازار سهام داغ است برخی از سرمایهگذاران که از تبحر و تجربه برخوردارند خودشان مستقیما به خرید و فروش سهام شرکتها اقدام میکنند.
این افراد به خوبی میدانند که قبل از انتخاب سهام یک شرکت باید به دقت و به صورت جامع وضعیت آن شرکت و سهام مورد نظرشان را بررسی و تحلیل کنند.
بنابراین سرمایهگذارانی که از تخصص مشاور در این زمینه کمک نمیگیرند، باید از قدرت تحلیلی بالا و همچنین دانش کافی در این زمینه برخوردار باشند تا بتوانند نتایج خوبی از این نوع سرمایهگذاری بگیرند.
روشهای زیادی برای تحلیل بورس وجود دارد که هرکدام مزایای خود را دارند اما باید در نظر داشت که برای یک سرمایهگذاری موفق، بهتر است با توجه به استراتژی خود از یک یا چند روش تحلیلی استفاده کنید.
به طور کلی سرمایهگذاران نباید روشهای استفاده از تحلیل بورس را نادیده بگیرند چرا که در طول زمان شاهد اثرات بسیار مثبت این روشها خواهند بود.
همانطور که قبلا اشاره کردیم روشهای زیادی برای تحلیل وجود دارند اما تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو روش شناخته شدهتر و پرکاربردترین هستند.
تحلیل بنیادی چیست؟
نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال یا اساسی است البته به آن پایهای هم میگویند.
تحلیل بنیادی قدیمیترین روش و به نوعی میتوان مهمترین روش تحلیل بورس دانست.
سرمایهگذار در این روش عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت را بررسی میکند و براساس آن، تصمیم میگیرد که این سهام مناسب هست یا خیر.
در واقع این تحلیل با مطالعه تمامی موارد تاثیرگذار بر ارزش مثل وضعیت مالی شرکت، شرایط اقتصادی، صنعت و… انجام میشود و هدف اصلی و اساسی چنین تحلیلهایی کشف ارزشی است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد که در نهایت سرمایهگذار بتواند تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ براساس این تحلیل، برای خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار تصمیمگیری کند.
یک تحلیلگر بنیادی باید بتواند دلیل اینکه چرا و با چه قطعیتی، اتفاقات مختلف مثل افزایش نرخ بر اقتصاد کشور که در نتیجهی آن، عرضه و تقاضای یک دارایی را تحت تاثیر قرار میدهد را تعیین کند.
به عبارت دیگر در روش تحلیل بنیادی، سرمایهگذار ابتدا اقتصاد و بازار را تجزیه و تحلیل میکند تا بتواند زمان مناسب برای سرمایهگذاری را تشخیص دهد.
بعد از آن به تحلیل بخشهایی میپردازد که دارای چشماندازهای مناسبی باشند و در نهایت با تحلیل بورس، اگر به این نتیجه برسد که زمان مناسبی برای سرمایهگذاری هست، در اقدام بعدی به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
با استفاده از تحلیل بنیادی میتوان به شناخت کاملی نسبت به آینده یک شرکت یا صنعت پیدا کرد که در تصمیمگیری نهایی کمک به سزایی میکند.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
به طور خلاصه میتوان گفت استفاده از این روش موجب میشود:
- به امنیتی در برابر موج روانی بازار دست پیدا کرد
- برای تمرکز روی سرمایهگذاریهای بلندمدت روشی مناسب و موثر است
- امکان شناسایی سهام مناسب را برای سرمایهگذاری بلندمدت دارد
- ضریب خطای کمتری در مقایسه با سایر روشهای تحلیلی دارد
اما معایبی هم دارد. مثل:
- به تبحر و تخصص بالایی نیاز دارد
- تحقیقات در این روش بسیار زمانبر و پرهزینه هستند
- روشی پر از پیچیدگی است که موجب میشود یادگیری آن زمانبر باشد
- تغییرات محیطی میتوانند در تحلیل، خطا ایجاد کنند
تجزیه و تحلیل روش بنیادی چگونه انجام میشود؟
یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهور مثل کیفیت مدیریت و سهم بازار را میدهد.
از طرفی داشتن بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر بهتر و کاملتری را ارائه میکند.
در اصل، اصول یک شرکت به دوجنبه کمی و کیفی تقسیم میشود که بسیاری از تحلیلگران، زمان تصمیمگیری دو جنبه را در نظر میگیرند.
اصول کمی در تحلیل بنیادی
معمولا اصول کمی قابل اندازهگیری هستند و به ویژگیهای عددی در مورد یک عملیات تجاری اختصاص مییابد.
این اصول از طریق صورتحسابهای مالی شرکت به دست میآیند و این صورتحسابها، درآمدهای کوتاهمدت، نقدینگی و سایر داراییها را نشان میدهند.
سه نوع صورت وضعیتهای مالی عبارتند از: ترازنامه، صورتحساب درآمد و صورتحساب سود و زیان که از اهمیت زیادی برخوردارند.
ترازنامهها توانایی شرکت برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهی که به سایر نهادهای مختلف دارد را نشان میدهد.
صورتحساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد.
از این طریق میتوان میزان نقدینگی شرکت برای خرید آنچه که برای بهبود یا گسترش کسب و کار مورد نیاز است را بررسی کرد و همچنین میتوانید متوجه شوید که شرکت درآمدی را به دست آورده یا از دست داده است.
تحلیل بنیادی کمی کمک میکند، تشخیص دهید که آیا شرکت پولسازی میکند یا نه، چقدر از هر دلاری که به دست میآورد، سود میکند، آیا میزان درآمد در کوتاهمدت افزایش تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ پیدا میکند و…
در نظر داشته باشید که یک شرکت سالم باید توانایی تسویهی بدهی خود را داشته باشد.
اصول کیفی در تحلیل بنیادی
در روش کیفی، علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورتحسابهای مالی باید جنبههای نامشخص کسب و کار را تحلیل کنید.
این جنبهها یا عوامل که شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامهها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژیهای مورد استفاده یک شرکت هستند، دقت کمتری در ارزیابی دارند.
یک سرمایهگذار باید از صنعت و حوزهای که تمایل به سرمایهگذاری در آن را دارد، اطلاعات کافی داشته باشد.
یکی از جنبههای کیفی، کیفیت مدیریت است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد اما برای اینکه به عمق این ماجرا پی ببرید باید سرمایهگذار بزرگی باشید.
سرمایهگذاران یا تحلیلگران معمولی فقط میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وبسایتها و یا پرس و جو کردن در مورد مدیران، این اطلاعات را به دست آورند.
همچنین نیاز است که در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان سایر کمپانیها و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید.
تحلیل کیفی میطلبد تا به چرخه کسب و کار توجه داشته باشید چرا که تمام این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تاثیرگذار است.
تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است و هدف هر سرمایهگذاری این است که دنبال سهام بنیادی باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال در چیست؟
تفاوت این دو روش تحلیلی در این است که تحلیل تکنیکی مبتنی بر قیمت و حجم مبادلات است و عوامل موثر بر قیمتها نادیده گرفته میشود.
در تحلیل بنیادی هر عاملی که باعث تغییر بر عرضه و تقاضا روی قیمت سهم میشود مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
تحلیل تکنیکال یا بنیادین با نگاهی به فرضیه بازار کارا
همانطور که میدانید بازار سرمایه، بازاری بزرگ و پیچیده است که فعالیت در آن نیازمند آشنایی با نحوه خرید سهام ارزنده و فروش به موقع آنهاست که این امر با بکارگیری روشهای مختلف تحلیل و بررسی، به ویژه تحلیل تکنیکال و بنیادین امکانپذیر میشود. بر این اساس کاربران باید پیش از ورود به بازار با این مفاهیم آشنایی کافی داشته باشند تا بتوانند آنها را جهت ارزیابی سهام مختلف بکار گیرند. دراین مقاله دو روش تحلیل تکنیکال (Technical) و بنیادین (Fundamental) بررسی شده و نحوه بکارگیری آنها به بهترین شکل معرفی میگردد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
تحلیل تکنیکال با تکیه بر نمودار قیمتهای گذشته و با توجه به اندیکاتورهای مختلف، زمان تغییر روند بازار و تغییراتی که به زودی بر قیمتها اعمال میشوند را پیشبینی کرده و مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. در واقع تحلیلگر تکنیکال با سوار شدن بر موج جدید قیمتها، پیش از اینکه تمام بازار متوجه آن شوند، روند تغییرات بازار را تعیین میکند. بدین تریتب تحرکات قیمتی که نشاندهنده تغییرات ارزندگی سهام در بازارسرمایه است را نشان میدهد. این تحلیل بدون توجه به عوامل بنیادین سهام مورد نظر و تنها با درنظر گرفتن نوسانات قیمت و حجم معاملات صورتگرفته، رفتار بازار را ارزیابی میکند.
به طور کلی قیمت ورود برای خرید یا عدم خرید یک سهم، ارتباط تنگاتنگی با تصمیم سهامدار برای خروج سریع یا ماندن در آن معامله دارد. معاملهگران از تحلیل تکنیکال برای یافتن هم زمان ورود و خروج به موقع استفاده میکنند. هر نوع اوراق بهادار و حتی کالایی که دارای تاریخچه قیمتی باشد را میتوان به کمک تحلیل تکنیکال آنالیز کرد. معاملهگران این نوع تحلیل را با کمک ابزارهای مختلفی همچون خطوط روند، سطوح فیبوناچی، شکل و الگوی کندلها و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف انجام میدهند.
اصول پایه در تحلیل تکنیکال
3 اصل اساسی اجرای تحلیل تکنیکال که ارزیابی سهام بر اساس آن صورت میپذیرد، عباتند از:
1- روند قیمت: با بررسی روند قیمت، میتوان آینده سهم را پیشبینی نمود.
2- حرکت قیمت در جهت روند: قیمتها روند خود را ادامه میدهند، مگر اینکه اخبار یا اتفاقاتی باعث توقف آنها شود.
3- تکرار تاریخ: آینده تغییرات قیمت در چارت ممکن است عیناٌٌ مانند گذشته خود باشد.
تحلیل تکنیکال چه رابطهای با بازار کارا دارد؟
در این بخش به بیان ارتباط میان تحلیل تکنیکال با بازار کارا پرداخته می شود. در ابتدا به توضیحی مختصر از فرضیه بازار کارا میپردازیم. در واقع بازار کارا به چه بازاری گفته میشود؟ در بازار کارا فرض بر این است که همه معاملهگران و سرمایهگذاران به اطلاعات مشابهی دسترسی دارند. برخی از اقتصاددانان و تحلیلگران بازار معتقدند که شاخصهای تحلیل تکنیکال بر مبنای بازار کارا شکل گرفتهاند. بر این اساس بخشی از کابران بازار سرمایه، مبنای معاملات خود را بر روش تحلیل تکنیکال که با کارایی بازار ارتباط تنگاتنگی دارد، قرار دادهاند.
در تحلیل تکنیکال اساس ارزیابی سهام بر رفتار قیمت استوار است که تمامی عوامل و اطلاعاتی که بر روند بازار موثر میباشند، را در خود مستتر دارد. بر اساس فرضیه بازار کارا، اطلاعات مالی و گزارشات ارائه شده از یک سهم، به سرعت در بازار منتشر شده و بر قیمت آن تأثیر میگذارند. انتشار سریع و کامل گزارشات مالی یک سهم یا یک کالا در بازار باعث میشود افراد نتوانند با استفاده از اطلاعات، سهام شرکتها را بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتیشان خریداری کرده و یا به فروش بگذارند و از این طریق سود بیشتری از بازار کسب کنند. بدینترتیب در یک بازار کارا، تغییرات قیمت، مجموعه اطلاعات یادشده را پیشتر منعکس کرده و از این رو آینده تحولات بازار، دیگر قابل پیشبینی نیست.
اهمیت کارایی بازار سرمایه
همچنانکه بیان شد، در بازار کارا اصل اساسی قیمت است که خود منعکسکننده اطلاعات بازار میباشد. در واقع توزیع درست اطلاعات منجر به توزیع عادلانه بازدهی حاصل از اوراق بهادار خواهد شد. کارایی بازار باعث میشود که شرکتها نتوانند با منتشر کردن اطلاعات نادرست و غیر حقیقی بازار را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و پیش از انتشار اطلاعیههای عمومی، سود بیشتری را نسبت به سایر اهالی بازار کسب کنند.
همانطور که میدانید معاملهگران حتی با سرمایهگذاری اندک خود میتوانند در پروژههای اقتصادی کلان مشارکت داشته باشند. اگر بازار سرمایه، بازاری کارا باشد، این امر کمک شایانی به تولید و جذب نقدینگیهای پراکنده در اقتصاد کشور میکند. اگرچه فرضیه بازار کارا یک امر مورد تأیید فعالان اقتصادی میباشد، اما شواهد حاکی از آن است که در بیشتر بازارها کارایی لازم وجود ندارد. لذا معمولاً بیشتر مدیران شرکتها، پیش از سایرین به اطلاعات دسترسی داشته و سودهای بیشتری را نسبت به دیگر اهالی بازار بدست میآورند. لازم به ذکر است که عوامل دیگری نیز بر کارایی نداشتن بازار تأثیرگذارند؛ به طور مثال عرضههای اولیه معمولاً توسط شرکتها با ارزشی پایینتر از ارزش واقعی سهام ارائه میشوند و در نتیجه آن، کسانی که در روزهای اول اقدام به خرید سهام کنند، سود بیشتری در این میان نصیبشان خواهد شد.
تحلیل بنیادین چیست و چه کابردی دارد؟
یکی دیگر از روشهای شناختهشده ارزیابی سهام در بازار سرمایه، تحلیل بنیادین یا اصطلاحاٌ فاندامنتال میباشد. در این روش افراد میتوانند اطلاعات کاملی را از وضعیت یک شرکت و ارزش واقعی سهام آن بدست آورند. اگر در ارزشگذاری سهام یک شرکت توانمند باشید، دیگر نگران کاهش قیمت و ضرر و زیان حاصل از آن نیستید؛ چون میدانید که ارزش آن بیشتر از اینهاست و دیر یا زود به ارزش واقعی خود خواهد رسید. وارن بافت یکی از 5 فرد ثروتمند دنیاست که با تکیه بر روش تحلیل بنیادین موفقیتهای زیادی را کسب کرده و از او به عنوان اسطوره تحلیل بنیادین یاد میکنند.
برای خرید و فروش یک سهم با استفاده از تحلیل بنیادین، ابتدا میبایست سهام را ارزشگذاری کنید. اگر قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد، میتوان نسبت به خرید سهم مورد نظر اقدام نمود. اما در صورتی که پس از مقایسه، قیمت سهام بیشتر از ارزش واقعی آن باشد، نه تنها باید از خریداری سهم خودداری کرد، بلکه در صورت داشتن سهم مورد نظر در پرتفوی خود، می بایست بلافاصله اقدام به فروش آن نمود تا از ضررو زیان احتمالی پیشگیری شود. به منظور تحلیل بنیادین سهام، کسب اطلاعاتی همچون صورتهای مالی شرکت و شرکتهای مشابه شامل درآمد، هزینه و بدهیهای شرکت، محصولات تولیدی، رقبا و چشمانداز شرکت برای آینده، ضروری است. بدیهی است که داشتن آگاهی کامل درباره شرکتهایی که میخواهید سهام آنها را خریداری کنید، به شما کمک شایانی جهت اتخاذ تصمیم درست و کسب سود بیشتر خواهد نمود.
اصول کمی و کیفی تحلیل بنیادین
از آنجایی که بررسی تمام اطلاعات یک شرکت امری زمانبر است؛ لذا معمولاً افراد برای سرمایهگذاری بلند مدت از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند. یک سرمایهگذار موفق پیش از انتخاب و خرید یک سهم، وضعیت شرکت مربوطه را با دقت مورد بررسی قرار میدهد تا تحلیلی درست و کامل داشته باشد. یک تصمیمگیری هوشمندانه نیازمند آشنایی کامل با مفاهیم مربوط به تحلیل بنیادین است. برای درک این مفاهیم، تحلیلگران با بکارگیری اصول کمی و کیفی، سهام شرکتها را ارزشگذاری میکنند. در ادامه به بررسی اصول یادشده میپردازیم:
ا صول کمی : عواملی هستند که با اعداد و ارقام سروکار داشته و قابلیت اندازهگیری دارند. این عوامل از طریق صورتهای مالی شرکت که در زمانهای خاص منتشر میشوند، بدست میآیند. با مراجعه به سایت کدال میتوانید صورتهای مالی منتشرشده توسط شرکت را ببینید. عوامل کمی را میتوان در سه دسته طبقهبندی نمود که عبارتند از:
1- ترازنامه: میزان درآمد، بدهی و سرمایهگذاری سهامداران شرکت را نشان میدهد که شامل داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام است که جمع آنها همواره میبایست برابر باشد.
2- صورت جریان نقدی: از این صورت در جهت پاسخ به این سوال که آیا شرکت از سرمایه خود به درستی و بطور بهینه بهره میگیرد، استفاده میشود.
3- صورت سود و زیان: اطلاعات بدستآمده از آمار تولید و فروش شرکت میباشد که بطور مستقیم بر روی سود سهام آن تأثیر می گذارد و به سرمایهگذاران جهت تصمیم برای خرید آن کمک شایانی میکند.
ا صول کیفی : عوامل تأثیرگذاری همچون نحوه مدیریت شرکت که هیچگاه با عدد و رقم بیان نمیشوند و شرکت به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آنها تأثیر میپذیرد. این اصول وابسته به عوامل محیطی داخلی همانند میزان بهرهوری شرکت، طرحهای توسعهای و توانایی مقابله با رقبا و عوامل محیطی خارجی همچون بودجه، وضعیت اقتصادی مردم، تورم و … است. اصلیترین مرجع برای ارزیابی عوامل کیفی مربوط به شرکت، مراجعه به شبکههای ارتباطی آن (نظیر سایت شرکت) میباشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادین
تحلیل تکنیکال وابسته به تاریخچه قیمتی یک سهم است و از این رو هیچگاه نمیتواند به تنهایی ارزش ذاتی سهام یک شرکت را محاسبه کند. همچنین این روش در پیشبینی آینده قیمت سهام شرکتهایی که عرضه اولیه میشوند، ناکارآمد است؛ چرا که در این حالت، هیچ تاریخچهای از سابقه قیمتی سهام شرکت یادشده در دسترس نیست. از سوی دیگر، تحلیل بنیادین اگر چه با استفاده از روشهای مختلف به دنبال محاسبه ارزش ذاتی هر سهم و پیشبینی وضعیت درآمد شرکت از داراییها میباشد، لکن نمیتواند حداقل قیمت برای ورود و حداکثر قیمت برای خروج از سهم را مشخص کند. بعلاوه اینکه با توجه به زیاد بودن فاکتورهای تأثیرگذار در این تحلیل، اجرای آن بدون داشتن اطلاعات کافی و ارزیابیهای همهجانبه، نمیتواند جمعبندی کاملی از وضعیت شرکت بدست دهد.
انتخاب کارگزار جهت ورود به بازار سرمایه
پس از کسب دانش و مهارت کافی جهت اجرای تحلیلهای تکنیکال و/ یا بنیادین، آنچه برای بهرهبرداری از آن ضروری است، انتخاب کارگزاری با صلاحیت و مطمئن است. شرکتی که قادر باشد، تا سفارشات را به سرعت اجرا کرده و با پشتیبانی فعال و در دسترس، امنیت خاطر سرمایهگذاران را بمنظور سودآوری فراهم آورد. از جمله ویژگیهای یک کارگزار مناسب، میتوان به سهولت در استفاده از سامانه معاملاتی، ارائه تخفیف در کارمزدها، تأمین اعتبار برای مشتریان در زمانهای مناسب، پشتیبانی فعال و … اشاره نمود.
بدیهی است که ارزیابی تمام موارد ذکر شده در میان قریب به بیش از 100 کارگزاری، امری زمانبر و دشوار است؛ لذا در این بخش، یکی از بهترین و کارآمدترین کارگزاریهای بورسی به شما معرفی میگردد. کارگزاری مدبر آسیا، یکی از کارگزاران بنام بازار سرمایه است که با حدود 17 سال سابقه فعالیت و بهرهگیری از کارکنان متخصص و با تجربه، خدماتی با بالاترین کیفیت ممکن را به سرمایهگذاران گرامی ارائه مینماید.
همچنانکه پیشتر بیان شد، کسب مهارت و دانش کافی یکی از اساسیترین اصول ورود به بازار سرمایه بشمار میرود. از این رو، هر سرمایهگذار میبایست تا با مطالعه کتب، مقالات و مشاهده ویدیوهای آموزشی مرتبط، اطلاعات و توانمندیهای معاملاتی خود را ارتقا دهد. بخش مقالات سایت کارگزاری مدبر آسیا، یکی از بهترین و معتبرترین مراجعی است که میتواند در این امر شما را یاری رسانده و اطلاعات بروز را در اختیارتان قرار دهد.
جمعبندی
در این مقاله به تشریح روشهای تحلیل تکنیکال و بنیادین و همچنین معرفی نظریه بازار کارا پرداخته شد. در تحلیل بنیادین ارزیابی سهام شرکتها بر اساس دادههای منتشرشده در خصوص میزان تولید، سود و زیان و … صورت میپذیرد. این روش اگر چه قدرت بالایی در تعیین مسیر سودآوری کلان شرکت دارد، اما در مشخص نمودن زمان و نقطه دقیق ورود و خروج از یک سهم ناکارآمد است. ضمن اینکه اجرای تحلیل بنیادین، نیازمند اطلاعات گسترده از عوامل درونی و بیرونی شرکت میباشد که دسترسی به همه آنها (و بررسی هر یک) امری زمانبر و دشوار میباشد. در مقابل تحلیل تکنیکال با تکیه بر دادههای قیمتی تاریخچه سهم و با بهرهگیری از اندیکاتورهای مختلف و ابزارهای ترسیمی بر روی چارت (سطوح فیبوناچی، امواج الیوت و …) سرمایهگذار را قادر به تعیین نقاط ورود به سهم و خروج از آن مینماید. با اینحال این روش، قادر به محاسبه ارزش ذاتی دارایی مالی یک شرکت نبوده و از این رو انجام معامله بر اساس آن، بدون آگاهی از وضعیت کلان شرکت و صورتهای مالی مربوطه، میتواند با ریسکهایی همراه شود.
بر این اساس، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بهترین و کارآمدترین روش ارزیابی سهام شرکتها، اجرای همزمان تحلیل تکنیکال و بنیادین میباشد. این امر علاوه بر تعیین مسیر کلی پیش روی سهام (بنیادین)، موقعیت دقیق نقاط ورود و خروج (تکنیکال) را نیز برای معاملهگران روشن خواهد ساخت. از این رو، توصیه میشود تا فعالان بازار سرمایه بدون داشتن تعصب بر روشی خاص و با افزایش آگاهی و مهارت در استفاده از هر دو رویکرد، با کنار هم قرار دادن تحلیل های یادشده، بهترین تصمیم را اتخاذ کرده و ریسک حاصل از معاملات خود را تا حد ممکن کاهش دهند.