تعیین چارچوب زمانی

چگونه برای خود هدفگذاری کنیم ؟
هدف گذاری اولین اصل در گسترش موفقیت ها و نیل به چیزهایی است که در ذهن خود می پروانید. یکی از مهم ترین و شاید اصلی ترین مواردی که می تواند در زندگی انسان را به جلو به پیش برد هدف گذاری و همچنین رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده است. در نظر داشته باشید زمانی که برای خود هدفگذاری میکنید در حقیقت برناه راه خود را از پیش می دانید و این عینیت ذهنی می تواند کمک شایانی به شما بکند افراد موفق در زمان ارائه علت موفقیت خود یکی از نکات مهمی که ارائه می کنند هدفگذاری است و بر روی آن تاکید ویژه ای می کنند. حتی تعیین چارچوب زمانی برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و می گویند که برای خود هدفگذاری های بلند مدت انجام بدهید و بر روی این نکته قویا تاکید می کنند که شما آنچیزی خواهید شد که در هدفگذاری ها و همچنین آرزوهای نوشته شده خود بوده اید. شما نیز به عنوان یک انسان مدرن امروزه اگر بدون هدف حرکت کنید و آینده خود را بدون هدفگذاری بچینید قطعا موفق نخواهید شد.
در آغاز هر سال، بسیاری از ما برای سال نو برنامه ریزی می کنیم و در مورد آنچه که سال گذشته انجام داده ایم یا انجام نداده ایم فکر می کنیم و امید و آرزوهای جدیدی را برای سال آینده در نظر می گیریم.
متاسفانه، تعداد کمی از مردم می دانند که تفاوت هدف با آرزو چیست و تعداد خیلی کمتری می دانند چگونه می توان اهداف را تعیین کرد و با موفقیت به آنها دست یافت.
ولی، یک راه حل وجود دارد. اگر شما به دنبال این هستید که در سال جاری پول پس انداز کنید یا مانند بسیاری از ما به سطح خوبی از سلامتی برسید، ما می توانیم این آمال و آرزو ها را به هدف تبدیل کنیم و آنها را به سمت موفقیت پیش ببریم. در این مقاله چگونگی تعیین اهداف و دستیابی به آنها را شرح می دهیم:
هدف چیست (و چه چیزی هدف محسوب نمی شود)؟
هدف می تواند چیزهای مختلفی باشد. اما یک آرزو یا امید هدف محسوب نمی شوند. به طور مثال اینکه دوست داریم منزلی شخصی برای خودمان داشته باشیم یک رویا است و یا اینکه دوست داریم به سلامت خود بیشتر اهمیت بدهیم یک امید است. اینها رویاهای بزرگ و قابل تحسینی هستند اما هدف نیستند.
یک هدفگذاری ، باید خاص باشد. قابل اندازه گیری است. تبدیل رویا به هدف چیزی شبیه به مثال زیر تعیین چارچوب زمانی است: من 40،000 دلار را در پنج سال آینده پس انداز می کنم و در آن صورت پول کافی برای خرید یک خانه برای خودم خواهم داشت. یا، در عرض 3 ماه آینده، 10 پوند چربی از دست خواهم داد.
برای اینکه چیزی واقعا یک هدف باشد، باید بدانید که چه وقت به آن می رسید.
هنگامی که برای خود هدف گذاری می کنید:باید رویاهایتان بزرگ باشند ولی قدم هایی که به سمت رویایتان برمی دارید کوچک باشند.
یکی از بهترین راه های تعیین هدف، انتخاب یک نقطه عطف کوچک و ملموس است.
اگر رویای شما صرفه جویی در پول برای خرید یک خانه در دراز مدت باشد، اولین هدف شما می تواند پس انداز 1000 دلار در سه ماه آینده باشد. اگر رویای شما سلامتی بیشتر باشد، ببینید که چه چیزی مدنظر شما است. شاید از نظر شما سلامتی بیشتر بدان معنا باشد که هر روز 2 وعده سبزیجات بخورید یا 5 بار در هفته به پیاده روی بروید.
رویاهای بزرگ، باید با هدف های کوچک واقع بینانه شروع شوند.
یک هدفگذاری واقعی ، باید کوچک و قابل دسترس باشد. هنگامی که به اولین هدفتان رسیدید، می توانید یک هدف دیگر انتخاب کنید تا شما را در مسیر رویایتان نگه دارد.
نکاتی در مورد هدفگذاری
1. به روند برنامه ی خود اعتقاد داشته باشید.
گام اول برای هدفگذاری، داشتن اعتقاد مطلق به روند است. اگر اعتماد به نفس کافی به خود و توانایی های خود نداشته باشید، ممکن است مابین راه خسته شوید و برای رسیدن به اهداف خود تلاش نکنید. اگر شک دارید، به اطراف نگاه کنید. همه ی چیزهایی که در اطرافتان می بینید، می توانند به عنوان یک هدف در ذهن کسی باشند. افکار خود را به واقعیت تبدیل کنید.
2. اهداف خود را روی کاغذ بنویسید.
به منظور دستیابی به هدف خود، شما باید برنامه ریزی کنید. اهداف خود را بنویسید و برای تکمیل و ارزیابی آنها زمانبندی کنید. این کار می تواند کلید موفقیت شما باشد. اگر این مرحله را نادیده بگیرید، ممکن است همچنان آنها را فراموش کنید یا اهمیت کمتری به آنها بدهید. نوشتن آنها در جایی که هر روز آنها را بتوانید ببینید، به تکرار جایگاه و اهمیت آنها برای شما کمک می کند و شانس شما را برای دستیابی به آنها افزایش می دهد.
3. اهدافی را در نظر بگیرید که کاملا مشخص باشند.
اگر هدف شما با واقعیت ها و رویدادهای خاصی ارتباط داشته باشد، شانس بیشتری دارد که عملی شود. اگر اهداف شما مبهم باشند، می توان آنها را نادرست تفسیر کرد و به راحتی از آنها گذشت. اهداف خاص باعث دقت بیشتر می شوند.
4. اهدافی تعیین کنید که قابل اندازه گیری باشند.
اگر اهداف شما قادر به پیروی از معیارهای مشخص باشند، شما قادر به اندازه گیری میزان پیشرفت در دستیابی به آنها خواهید بود. برای رسیدن به هدف خود، باید هدف خود را به عناصر قابل اندازه گیری تبدیل کنید.
5. اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که قابل دستیابی باشند.
در حالی که سیر کردن مابین ستاره ها و رویاپردازی هیچ مشکلی ندارد، مهم است که بررسی کنید که آیا هدف شما با شیوه زندگی تان سازگار است یا خیر. اگر زمان، پول یا تجربه ی کافی برای رسیدن به هدفتان را نداشته باشید، مطمئنا شکست خواهید خورد. برای موثر واقع شدن هدف گذاری اطمینان حاصل کنید که قدم هایتان را عاقلانه در نظر گرفته اید و یک چارچوب زمانی واقع بینانه ایجاد کرده اید .
6. اهداف واقع بینانه تعیین کنید.
چیزی بیش از این که قادر به دستیابی به چیزی نباشید شما را نا امید نمی کند. هدف واقعی شما باید واقع بینانه باشد. شما تنها کسی هستید که می تواند تعیین کند که اهداف شما چه اهمیتی دارند، اما باید اطمینان حاصل کنید که باری شما فرصتی وجود دارد که با توجه به شرایط ، بتوانید به آن دست یابید.
7. برای خود اهداف زمان دار تعیین کنید.
هر هدف تعیین شده باید در یک قالب زمانی پایه گذاری شود. بدون یک چارچوب زمانی، فوریت و ضرورتی برای انجام آن کار وجود نخواهد داشت. یک برنامه از هر کاری که انجام می دهید و زمانی که می خواهید آن را انجام دهید ، بنویسید . مهلت دادن به خودتان به شما کمک می کند تا انگیزه ای برای رسیدن به هدفتان داشته باشید. با این حال، ایجاد قالب های زمانی می تواند یک کار مشکل و حساس باشد. از یک سو، توجه کردن به قالب های زمانی می تواند شما را رو به جلو پیش ببرد، اما همچنین می تواند اثر عکس داشته باشد و به شما استرس وارد کند و در نتیجه شما را از انجام کار به طور کلی منصرف کند.
8. مسئولیت پذیر باشید.
هنگامی که شما در حال تلاش برای رسیدن به یک هدف هستید، ممکن است شرایط سخت شوند. هنگامی که در معرض ناسازگاری هستید، باید مسئولیت پذیر باشید. خانواده و دوستان خود را در مورد اهداف خود مطلع کنید زیرا در این صورت آنها از شما پشتیبانی و حمایت می کنند تا به هدف خود برسید. اگر در زندگی روزمره خود مسئولیت پذیر باشید، خود را با افرادی که پیشرفت شما را دنبال می کنند و شما را به طور مداوم تشویق می کنند ، محاصره خواهید کرد.
9. از کمک خواستن نترسید.
هنگام ورود به یک سرمایه گذاری جدید، از کسانی که در اطراف شما هستند کمک بگیرید. تقاضای کمک چیز بدی نیست که از آن خجالت بکشید.مشاوره خواستن می تواند انواع مختلفی داشته باشد: مانند مشاوره گرفتن از یک دوست یا یک روانشناس – این قدم شما را برای رسیدن به هدفتان نزدیکتر می کند.
10. به طور مداوم پیشرفت خود را ارزیابی کنید.
با گذشت زمان، اهداف ما دائما در حال تغییر و تحول هستند. نتیجه نهایی ممکن است اصلا شبیه به آنچه که ما در ابتدا به آن فکر می کردیم نباشد؛ با این حال، گاهی اوقات این مورد می تواند خوب باشد. به منظور یادگیری از اشتباهات خود ، به طور مداوم پیشرفت خود را در سراسر مسیر رسیدن به هدفتان ارزیابی کنید.
11. برای تلاش هایتان به خود پاداش دهید.
ممکن است شما فکر کنید که دستیابی به هدف صرفه جویی 1000 دلار در طول سه ماه یک تغییر عادت کوچک است و نیازی به پاداش ندارد. اما تحقیقات نشان می دهند که اگر به خاطر تغییر این عادت به خودتان پاداش بدهید، احتمال بیشتری برای رسیدن به هدف خود خواهید داشت.
کلام آخر در هدفگذاری
به جای اینکه به راحتی بنشینید و به آنچه زندگی برای شما به ارمغان می آورد، نگاه کنید اقدامات پیشگیرانه ای انجام دهید تا آینده ای را که می خواهید و دوست دارید رقم بزنید. در حالی که ما نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم، می توانیم خودمان را با هدف گذاری برای رسیدن به رویاهایمان کنترل کنیم.
سامانه ارزیابی عملکرد
اگر نرم افزار فعلی تدارکات ، انبار و اموال شما دیگر پاسخگوی نیاز سازمانتان نیست و کم و کاستی هایش شما را کلافه کرده ، حتما با ما تماس بگیرید. ما شما را به بهترین شکل راهنمایی می کنیم. این مشاوره رایگان است!
مدیریت ارزیابی عملکرد کارکنان و سازمان هدف اصلی این سامانه می باشد این سامانه دو ماموریت مهم: ارزیابی عملکرد کارکنان و درجه (گرید بندی) پرسنل و ارزیابی واحدهای سازمانی و درجه واحدهای سازمانی را انجام می دهد.
مرحله 1 - تعریف سازمان ، ماموریت سازمان ، اهداف سازمان
- کارکنان باید از وظیفه خویش، ماموریت و هدف سازمان و واحد ذیربط اگاه باشند .
- در فرايند مديريت عملکرد تعيين اهداف نقش بسزايي دارد و كمك خواهد كرد كه تيمها و افراد بر عوامل موفقيت آگاه باشند.
- اهداف نشان دهنده اين است كه چه نتايجي بايد حاصل گردد .
- ماموریت سازمان و واحد دليل واقعي براي ايجاد و ادامه حيات آن بشمار مي آيد، تعيين و تبيين آن از اهميت ويژه اي برخوردار است لذا در گام نخست مسؤولين بايستي ماموريت واحد خود را تعيين و ابلاغ نمايد.
ویژگی های ماموریت سازمان و واحد عبارتند از :
- جامع و مانع باشد، يعني در برگيرنده تمام مسؤوليت هايي باشد كه براي آنها پاسخگو است و هيچ مسؤوليتی را كه پاسخگو نيست در بر نگيرد .
- بيانگر نوع كاركردهاي اصلي واحد باشد .
مرحله 2 – تنظیمات سامانه
- تنظیمات سامانه باید کاملا داینامیک می باشد و محدودیتی وجود نداشته باشد، بنابراین تعریف انواع آزمون، انتساب فرم ها، شاخص ها، تعاریف درجه بندی و … بر اساس تصمیم سازمان قابل تعریف توسط مدیر سیستم می باشد .
- امکان ارزیابی عملکرد بصورت 360 درجه و سلسه مراتبی بسته به انتخاب سازمان وجود دارد .
- امکان تعریف دوره های ارزیابی و گروه های ارزیابی(هر گروه شامل چندین دوره ارزیابی) به صورت متعدد وجود دارد و همچنین امکان محاسبه میانگین امتیاز در پایان دوره وجود دارد .
- امکان تعریف آزمون جایگزین برای هر آزمون در صورت وارد نشدن امتیاز برای آن آزمون وجود دارد.
- امکان تعریف بازه ی زمانی ارزیابی، اعتراض و تجدید نظر برای دوره های ارزیابی وجود دارد .
- امکان ارزیابی عملکرد واحد های سازمانی وجود دارد .
- امکان تاثیر ارزیابی واحد سازمانی در نمره ی ارزیابی عملکرد کارمندان وجود دارد .
- امکان ارزیابی ستادی وجود دارد .
- امکان نظرسنجی و ثبت پیشنهادها وجود دارد .
مرحله 3 – تعریف سطوح دسترسی
- امکان تعریف سطوح دسترسی به فرم ها و منوهای سیستم وجود دارد .
- امکان تعریف سطوح دسترسی به شاخص ها به افراد وجود دارد .
مرحله 4 –خواندن اطلاعات در سامانه
- امکان خواندن اطلاعات از سامانه های دیگر یا فایل تا سطح شاخص وجود دارد .
مرحله 5 – تعریف ساختار سازمانی
- تعریف اطلاعات پرسنل
- تعریف واحدهای سازمانی
- تعریف درخت سازمانی (امکان دریافت اطلاعات ساختار سازمانی از سامانه ی کارگزینی یا سایر سیستم ها وجود دارد.)
- تعریف پست ها
- انتساب پرسنل به واحد های سازمانی
- تعریف ماموریت شغلی واحد
- تعریف اهداف واحد
- تعریف وظایف واحد
مرحله 6 – امکان تعریف نامحدود فرم ها
- امکان تعریف فرم / عامل / شاخص به صورت داینامیک و نامحدود وجود دارد .
- امکان تعریف نحوه ورود امتیاز شاخص به فرمت های گوناگون وجود دارد . از جمله جواب های دو گزینه ای : بله/خیر، سوالات انتخابی، ورود متن، ورود عدد و … وجود دارد.
مرحله 7 – تعریف آزمون و انواع آزمون:
- امکان تعریف نامحدود آزمون و اختصاص فرم ارزیابی به آن وجود دارد.
مرحله 8 – تعيين شاخص هاي كليدي عملكرد وظايف
شاخص هاي كليدي عملكرد، معيارهاي اندازه گيري عملكرد مي باشند كه بيانگر كيفيت خروجي هر وظيفه مي باشند كه مي بايست با اهداف ارتباط داشته باشند. اين شاخص ها بايد داراي ويژگي هاي زير باشند :
- دقيق: بسيار واضح و روشن با استفاده از واژگان مثبت باشند.
- قابل اندازه گيري: ميزان تحقق آنها با استفاده از مقياسهاي كمي و كيفي قابل سنجش باشد.
- قابل دستيابي: در چارچوب قابليت هاي فردي قابل تحقق باشد.
- مشاركتي: متصدي شغل آن را بپذيرد.
- مبتني برزمان: در چارچوب زماني مشخص شده قابل دستيابي باشد.
- نوع کمی یا کیفی آن مشخص باشد .
- روش اندازه گيري و معيارهاي انتخابي باید به گونه اي باشند كه نوسانات شاخص هاي كليدي عملكرد سازمان را طي دوره هاي مختلف به درستي توجيه و تفسير نمايند و از طرف ديگر نتايج شاخص هاي كليدي عملكرد، رهنمود لازم را در جهت توسعه و بهبود سيستم عملكرد به مديريت ارايه نمايد.
نکته: شاخص كليدي عملكرد تنها براي وظايفي تعيين مي شود كه براي سازمان از اهميت ويژه اي برخوردارند و براي ارزيابي آنها علاوه بر عوامل زمان انجام و كيفيت آن عوامل ديگري اثر گذارند .
مجموع وزن شاخص هاي كليدي عملكرد يك وظيفه بايد برابر با 1 باشد
دلایل بروز معوقات بانکی/ تعیین چارچوب برخورد با بدهکاران
کارشناس مسایل اقتصادی با بیان اینکه میزان معوقات بانکها ۱۱ تا ۱۲ درصد است، بر لزوم تعیین چارچوبی برای تعیین تکلیف بدهکاران بانکی تاکید کرد.
امیرحسین امین آزاد در گفتگو با خبرنگار ایبِنا، با تاکید بر اینکه چارچوب واحدی برای برخورد با بدهکاران بانکی وجود ندارد، گفت: مطالبات غیرجاری از جمله بخشهایی است که به دلیل اینکه براساس آمار و اطلاعات دقیق منتشر و بررسی میشود، شفاف و روشن است.
این کارشناس مسایل اقتصادی اظهارداشت: در حال حاضر، میزان این معوقات به ۱۱ الی ۱۲ درصد رسیده که در مقایسه با استانداردهای معمول در دنیا، بسیار زیاد است؛ زیرا رقم مطالبات غیر جاری در دنیا حدود ۴ الی ۵ درصد است و بیش از ۵ درصد به عنوان یک مخاطره محسوب میشود.
امین آزاد افزود: براین اساس طبق آمار، وضعیت سیستم بانکی کشور مناسب نیست و به نظر من یک نیمه پنهان دارد که به اطلاعات ارایه شده از سوی بانک مرکزی ارتباط دارد، زیرا اطلاعاتی که بانکها به بانک مرکزی ارایه میدهند به عنوان مطالبات جاری دستهبندی شده، در حالی که در عمل ماهیت غیرجاری دارد.
وی خاطرنشان کرد: اینگونه مطالبات از نوع مطالباتی هستند که براساس مصوب قانونی، بانکها مجاز شدهاند تا با مشتریان یک قرارداد جدید تنظیم کنند و در آن قرارداد جدید طبق چارچوبی مشخص، بدهی مشتریان را از شکل غیرجاری به جاری تبدیل کنند؛ بنابراین وضع موجود با اطلاعاتی که ارایه میشود وضع نامناسبی است، اما باید این موضوع را هم اضافه کنم که بخشهایی به طور واقعی غیرجاری هستند و در سرفصلهای جاری نمایش داده میشوند.
این کارشناس مسایل اقتصادی با تاکید بر اینکه در واقع میزان مطالبات معوق غیرجاری بیش از ۱۲ درصد است، گفت: هنگام محاسبه این رقم، دستهبندی خاصی نشده و در همه بخشها در نظر گرفته شده است؛ اما برای بازپرداخت تسهیلات خُرد، اطمینان بیشتری وجود دارد.
به گفته امین آزاد، تسهیلات غیرجاری بانکها بیشتر به تسهیلات کلان اختصاص دارد؛ البته بخشی از تسهیلات کلان هم در این دستهبندی وجود دارد که همه ناشی از پرداخت تسهیلات دستوری نظام بانکی به بخشی از جامعه است.
وی ادامه داد: البته نمیتوان تنها یک بخش را عامل بروز این مشکل عنوان کرد و مجموعه عوامل در این بخش دخیل بوده است. باید گفت بخشی از این مشکلات ناشی از اقدامات غلط داخلی بانکها و بخشی نیز ناشی از تصمیمگیریهای خارج از نظام بانکی است.
این کارشناس مسایل اقتصادی بیان داشت: نباید به صورت انتزاعی به نرخ سود تسهیلات بانکی نگاه کرد زیرا نرخ سود تسهیلات باید تابعی از نرخ تورم در کشور باشد. هنگامی که نرخ تورم ۲۰ درصد و نرخ سود تسهیلات ۲۴ درصد است، رقم معقول و درستی است. پس باید این ارتباط را در هر مقطعی مطابق با شرایط آن برهه زمانی مقایسه و بررسی کرد.
امین آزاد تاکید کرد: اولین گام، اتخاذ یک رویکرد واحد برای بررسی و مقابله با این موضوع است زیرا در حال حاضر بانکها نمیدانند چه تمهیداتی برای بازپرداخت به موقع این تسهیلات اندیشیده شود. پس باید چارچوب معینی برای نظام بانکی و برخورد با بدهکاران تعیین شود تا همه بانکها تحت این شرایط عمل کنند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین اگر شرایط معینی تعریف شود، بانکها میدانند که باید با بدهکار، برخورد قانونی شود یا به دلیل شرایط اقتصادی کشور به دنبال استمهال و تخفیف و . باشند.
راهنمای هدفگذاری برای اعضای تیم
تجربه نشان داده است که یک سرپرست یا مدیر با تعیین اهداف قابل اندازهگیری و قابل دستیابی، نه تنها میتواند به بهبود عملکرد کارکنان کمک کند بلکه به نوعی منجر به تقویت کسبوکار و افزایش اعتبار خود بهعنوان یک کارفرما نیز خواهد شد. بنابراین هدفگذاری برای اعضای تیم اهمیت ویژهای دارد.
در این تعیین چارچوب زمانی مسئله که مسئولیت اصلی هر مدیر هدفگذاری برای تیم است شکی نیست. از مزایای این کار میتوان به همسوسازی سریعتر کارکنان با اهداف کوتاهمدت و آیندهنگر شرکت، شکلگیری دستورالعملها و معیارهایی برای بررسی عملکرد موفقیتآمیز کارکنان یا برنامههای تشویقی شرکت و بهبود مشارکت کارکنان در امور اشاره کرد. البته زمانی میتوانید از این مزایا بهرهمند شوید که برخی از ملاحظات را در نظر بگیرید.
نکاتی که باید در هدفگذاری سازمانی در نظر گرفته شوند
در این بخش قصد داریم شما را با 7 نکته اساسی در این زمینه آشنا کنیم. پیشنهاد میکنیم بهعنوان یک مدیر، پیش از هرگونه اقدامی به آنها توجه کنید.
۱- اهدافی را برای کارمندان تنظیم کنید که با اهداف شرکت همسو باشند
اصولا اهداف هر کارمند باید با استراتژی کلی رشد شرکت گره خورده باشد. وقتی کارمندان بفهمند که چگونه نقش و مسئولیتهای فردی آنها در تحقق اهداف بزرگتر موثر است، اغلب تمرکز و انگیزه بیشتری پیدا میکنند. به همین دلیل، برقراری ارتباط با اهداف استراتژیک و تأکید مداوم بر مأموریت شرکت میتواند به مشارکت بیشتر کارمندان در کارهایی که انجام میدهند کمک کند.
۲- از کارمندان دعوت کنید تا اهداف خاص کسبوکار را شناسایی کنند
اگرچه مدیران ممکن است اهداف خاصی را برای هر کارمند در نظر داشته باشند اما اگر از کارمندان بخواهند اهدافی را که به طور خاص مربوط به کسبوکار و برای آنها معنیدار هستند را شناسایی و ابراز کنند مطمئنا وضعیت متفاوت خواهد شد. اصولا تفاوت زیادی بین تحمیل اهداف به کارمندان و تشویق آنها به پیشنهاد اهداف ویژه وجود دارد. طبق تجربه وقتی اهداف پیشنهادی آنها با اهداف شرکت همسو باشد، یک مدیر میتواند در کنار کارمندان برای تهیه برنامههای عملیاتی به منظور دستیابی به این اهداف پیش رود.
۳- اهداف اسمارت (SMART) را تعیین کنید
کارمندان ممکن است ندانند که چگونه برای کارهایی که توانایی انجام آنها را دارند، اهدافی را تعیین کنند. در گذشته ممکن است اهداف مبهم یا ساختاری ضعیف ایجاد کرده باشند که مطمئنا آنها را برای شکست آماده میکنند. پیشنهاد میکنیم در این شرایط، به منظور هدفگذاری برای اعضای تیم، کارمندان خود را با اهداف اسمارت آشنا کنید.
منظور از اهداف اسمارت همان اهداف مشخص (specific)، قابل اندازهگیری (measurable)، قابل دستیابی (achievable)، مرتبط (relevant) و مبتنی بر زمان (time-based) هستند که به ترسیم مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف کمک زیادی کنند. جالب است بدانید که هر یک از عناصر چارچوب اسمارت برای تعیین مرزها، تعریف مراحل بعدی، شناسایی منابع لازم و مشخص کردن شاخصهای پیشرفت با یکدیگر همکاری میکنند.
بنابراین، اهدافی را ایجاد کنید که تا حد ممکن واضح و مشخص باشند. وقتی شما و کارمندتان برای اولین بار با هم ملاقات میکنید و از وی در مورد هدفی که میخواهد به دست آورد سوال میکنید، ممکن است پاسخ او مبهم باشد. در واقع این شما هستید که میتوانید به او کمک کنید تا مراحل لازم برای دستیابی به آن هدف مشخص را درک کند. مثلا از او بپرسید که دقیقا به دنبال چه کاری هستید؟ چه کسی بخشی از این هدف است؟ مراحل رسیدن به این هدف چیست؟ چرا میخواهید به این هدف برسید؟ انتظار چه نتایجی برای موفقیت در این امر را دارید؟
بخش قابل اندازهگیری چارچوب اسمارت، برای مشخص کردن معیارهای خاصی به منظور نشان دادن میزان پیشرفت به سوی یک هدف در نظر گرفته شده است. در واقع به کارمندان کمک میکند تا در مسیر خود باقی بمانند، مسئولیت آنها را یادآوری میکند و با تعیین میزان دستیابی به موفقیت، انگیزه بیشتری به آنها میبخشد. پرسیدن سوالاتی مثل هدف شما تا چه میزان پیشرفت کرده است؟ قبلاً از چه شاخصهای عملکردی استفاده کردهاید و چقدر موفق بودهاید؟ آیا با وجود این هدف جدید نیازی به اعمال تغییرات جدید است؟ از نظر شما چه شاخصهایی نشانه رسیدن به هدف هستند؟ میتواند کمک زیادی کند.
اگرچه یک هدف قابل دستیابی هدفی است که یک کارمند بتواند واقعاً به آن برسد اما چنین هدفی باید به پیشرفت کارمند در نقش خود نیز کمک کند، به گونهای که وی احساس چالش کند. در طی تعیین اهداف قابل دستیابی به منظور هدفگذاری برای اعضای تیم، محدودیتهایی که ممکن است مانع رسیدن کارمند به موفقیت شوند را نیز در نظر بگیرید. پرسیدن سوالاتی مانند آیا به نظر شما این هدف واقعبینانه است؟ آیا شما آنچه برای انجام آن نیاز دارید در اختیار دارید؟ این هدف چگونه با حجم کار کلی شما مطابقت دارد؟ آیا دیگران نیز توانستهاند به اهداف مشابه برسند؟ آیا سایر اعضای تیم در صورت نیاز به کمک، در دسترس هستند؟ بسیار موثر است.
با وجود اینکه یک هدف مرتبط باید با اهداف دیگر همسو باشد اما باید منافع و اهمیت رسیدن به آن نیز برای کارمند قابل درک باشد. پیشنهاد میکنیم با پرسیدن سوالات آیا این هدف برای شما نیز ارزشمند است؟ به نظر شما چقدر این هدف با مأموریت شرکت ما مطابقت دارد؟ آیا این هدف مطابق با اولویتهای فعلی کسبوکار ما است؟ از کارمندان خود، از بابت مرتبط بودن هدف مورد نظر خود مطمئن شوید.
تجربه نشان داده است که اغلب در نبود احساس اضطرار، اعضای تیم برای رسیدن به اهداف انگیزه زیادی ندارند. به همین دلیل، در هدفگذاری سازمانی، تعیین زمان اهمیت ویژهای دارد. توصیه میکنیم در این حین به دنبال دریافت پاسخ سوالاتی مانند آخرین مهلت برای رسیدن به این هدف چه زمانی است؟ چرا این بازه زمانی مهم است؟ آیا شما اقدامات دیگری برای تکمیل این هدف متصور شدهاید؟ از کارمندان خود باشید.
۴- بر اهداف دستیافتنی تأکید کنید
همانطورکه در بالا ذکر شد، قابل دستیابی بودن هدف عامل مهمی در چارچوب هدفگذاری برای تیم به روش اسمارت است. بنابراین بهتر است هنگام هدفگذاری، به مهارتهای کارمندان و منابع موجود دقت کنید زیرا معمولا اهداف بیشازحد جاهطلبانه یا غیرواقعی با شکست مواجه میشوند. متوقع کردن یک کارمند با هدفی دور از دسترس، میتواند منجر به بروز ناامیدی در روند کار و در نتیجه عدم ایجاد انگیزه برای پیشرفت بیشتر شود.
هنگام صحبت کردن با کارمندان در مورد اهدافشان، تجارب قبلی را نیز در نظر بگیرید. یکی از راههای بررسی میزان دستیابی به یک هدف، در نظر گرفتن این موضوع است که آیا شخص دیگری با تجربه و آموزش برابر قبلاً به آن دست یافته است یا خیر!
۵- برای کارمندانی با مسئولیتهای مشابه، اهدافی ثابت تعیین کنید
این وظیفه کارفرما است که یک محیط کار سالم ایجاد کند تا فرصتهای رشد برای کارمندان فراهم شود. در غیر این صورت، هدفگذاری سازمانی ممکن است به جای اینکه بهعنوان یک مسابقه یا رقابت بین کارمندان در نظر گرفته شود نتیجه معکوس بدهد. همچنین میتواند به سرعت فرهنگ کار مثبت حاکم بر محیط کار را تضعیف کند. از تشویق رقابتهای داخلی که میتوانند به کاهش روحیه، ناامیدی و بروز کینه منجر شوند، خودداری کنید.
۶- به کارمندانی که به اهداف خود میرسند پاداش دهید
شناسایی کارمندانی که به اهداف تعیین شده میرسند یا از آنها فراتر میروند، بسیار حیاتی است. علاوهبراین، ارائه پاداش نشان میدهد که این شرکت ارزش این نوع تعهد و سختکوشی را درک میکند. حتی ممکن است سایر اعضای تیم را نیز بیشتر تشویق کند تا بر روی اهداف خود سخت کار کنند. در مقابل، عدم قدردانی میتواند این احساس را در کارمندان القا کند که کار کردن در این حد هیچ فایدهای ندارد، ممکن است بهرهوری آنها را کاهش دهد یا حتی به دنبال کار جدیدی در جای دیگری بروند.
سخن آخر
پیشنهاد میکنیم برای حفظ انسجام کسبوکار و تعمیق مشارکت کارمندان، مسئله هدفگذاری برای اعضای تیم را نادیده نگیرید. در این حین، حتی اگر مهلت توافق شده فرا رسید و کارمند نتوانست اهداف خود را برآورده کند، در مورد اشتباهات رخ داده بحث کنید و کارمند خود را به تلاش مجدد و بازنگری اهداف تعیین شده تشویق کنید.
اصطلاحات و الگوهای مهم تحلیل تکنیکال چیست ؟!
نمودارهای شمعی یا کندل استیک رایج ترین روش ترسیم اطلاعات قیمت میباشد. نمودارهای شمعی Candlestick Charts نوعی از نمودارهای مالی برای ردیابی حرکت بازار محسوب می شوند.
این نمودارها نشان میدهند که رویدادهای اخیر چگونه بر قیمت ارزها تاثیر گذاشته و در آینده کدام احتمال از سایر احتمالات قویتر است. به دلیل شکل این نمودارها که شبیه شمع است، به آن کندل استیک یا شمعدان میگویند.
نمودار شمعی از دو بخش بدنه و سایه تشکیل شده است. بدنهی شمع نشان دهنده قیمت آغاز و پایان معامله است؛ به قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار دارد، سایه shadow میگویند. دامنه نوسانات سهم در طول دوره زمانی داد و ستد توسط سایه ها نمایش داده میشود. اگر قیمت باز شدن کندل پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد و با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو خالی، سفید و یا سبزرنگ است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر، مشکی یا قرمزرنگ خواهد بود.
تایم فریم Time Frame چیست؟
تعیین چارچوب زمانی یا همان تایم فریم برای تحلیلگر تکنیکال، همانند تعیین نقطهی ورود و تعیین حد ضرر از اجزای اصلی تشکیل دهنده ی یک استراتژی معاملاتی میباشد. تایم فریم را در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال می توان در حالت های مختلفی از یک دقیقه تا یک ماه تنظیم کرد.
تمام معامله گران و تریدرها در بازارهای مالی قبل از هر اقدامی باید تایم فریم مشخصی داشته باشند. این تایم فریم باید دارای ابتدا و انتهای مشخصی باشند. تایم فریم یکی از نیازهای ضروری است که تحلیلگر و تریدر برای بررسی و تحلیل رفتار بازار باید آن را بدرستی انتخاب کنند.
یکی از دلایلی که موجب می شود تریدرها به اندازه ای که باید موفق نباشند این است که معمولا تایم فریمی را برای معاملاتشان انتخاب کرده اند که برایشان مناسب نیست؛ معمولا تریدرهای تازه وارد سراغ تایم فریم های کوچک رفته و در نهایت سرخورده می شوند زیرا با تایم فریم نامناسبی کار خود را آغاز کرده اند.
در معامله گری به اندازه کافی با استرس مواجه هستید، پس تلاش کنید تایم فریم مناسبی انتخاب کنید تا تحت فشار نباشید. تایم فریم شما باید با شخصیت و زمان شما مطابقت داشته باشد.
پیوت pivot در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. پیوت به نقاط مهم قیمتی در نمودار گفته میشود که معامله گران با تشخیص این خطوط میتوانند الگوهای تحلیلی را ترسیم کنند. شناخت پیوت ها برای تحلیلگران بسیار اهمیت دارد زیرا اگر این نقاط به درستی شناسایی نشوند، در تحلیل ها دچار اشتباه میشوند.
پیوت مینور چیست ؟
پیوت هایی هستن که برگشت قیمتی محدودی را دارند و در اصطلاح به آن ها نوسانات کوچک گفته میشود که مورد علاقه نوسان گیران است. تمامی ریزموج های نمودار، پیوت مینور خطاب میشوند وعملا از اعتبار بسیار کمی برخوردار هستند. در تحلیل تکنیکال نمیتوان به این پیوت ها اعتماد کرد و یا آن ها را مرجعی برای ترسیم خطوط روند و یا ترسیم الگوها دانست.
پیوت ماژور چیست ؟
پیوت ماژور مرجع ترسیم تمامی الگوهای تحلیلی محسوب میشود. پیوت های ماژور در انتهای روند ها می باشند و تغییر جهتهای اصلی نمودار را نشان می دهند. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال Support and Resistance
منظور از حمایت سطحی است که در آن تمایل به خرید یا تقاضا به اندازه کافی قوی می باشد و بر فشار فروش غلبه میکند. مقاومت برعکس حمایت می باشد، مقاومت محدوده یا سطحی است که در آن فشار عرضه بر تقاضا غلبه می کند. خطوط حمایت و مقاومت توسط ابزارهای تحلیل تکنیکال مشخص شده و برای تعیین میزان عرضه و تقاضا کاربرد دارد.در بازارهای مالی، قیمتها توسط عرضه به سمت پائین و توسط تقاضا به سمت بالا هدایت میشوند.
هر گاه تقاضا افزایش یابد قیمتها بالا میروند و هر گاه عرضه افزایش یابد قیمتها پائین می آیند.
در سطح حمایت انتظار میرود خریداران به خرید راغبتر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.خط حمایت خطی است که از اتصال و امتداد نقاط حمایت در یک راستا ایجاد میشود. این خط همیشه پایدار نمیماند و شکسته شدن قیمت به زیر این خط نشان دهندهی افزایش فشار فروشندگان است.
هنگامیکه قیمت به سمت سطح مقاومت بالا میرود، فروشندگان به فروش راغبتر می شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا می کنند.خط مقاومت خطی است که از اتصال و امتداد نقاط مقاومت ایجاد میشود. این خط همیشه پایدار نمیماند، افزایش قیمت به بالای این خط نشان دهندهی بیشتر شدن تقاضا از عرضه است.
خط روند Trend line چیست؟
خط روند Trend line روشی محبوب و کاربردی برای شناسایی سطوح حمایت Support و مقاومت Resistance احتمالی در یک بازار به شمار می رود. خط روند، خطی است که بالای قله ها یا پایین کف ها کشیده میشود تا جهت روند فعلی قیمت را مشخص کند. خطوط روند، نقاط مقاومت و حمایت در یک بازه زمانی معین را نشان می دهند. آنها جهت، سرعت قیمت و الگوها را در دوره های انقباض قیمت نشان میدهند. خط روند به جهتی رسم میشود که از قیمت حمایت کند.
استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است. تریدر باید فقط نقاط باز شدن و بسته شدن قیمت و قله وکف قیمت را در نمودار استفاده کند.
خط روند صعودی
با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب مثبت می رسیم که به آن خط روند صعودی می گویند. این خط نشان دهندهی حساس بودن قیمت سهم به این سطح از قیمت است. یعنی هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش نشان داده و ممکن است دو باره در فاز صعودی قرار بگیرد.
خط روند نزولی
با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب منفی می رسیم که به آن خط روند نزولی می گویند. هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش داده و ممکن است دوباره در فاز نزولی قرار بگیرد.
کانال قیمت Price Channel
کانال قیمت هنگامی شکل میگیرد که قیمت ارز دیجیتال و یا هر دارایی دیگری بین دو خط موازی نوسان کند. بعضی اوقات روند قیمت بین دو خط موازی (خط روند اصلی و خط کانال) شکل می گیرد. همواره وقتی چنین کانالی به وجود بیاید و تحلیل گر از وجود آن آگاه شود، می تواند نتایج مفیدی از آن به دست آورد.
الگوها در تحلیل تکنیکال
الگوهای زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که شناخت آن ها می تواند کمک زیادی در جهت انجام تحلیل و تریدهای بهتر باشد. این الگوها در بازار سرمایه قابل تشخیص هستند، ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه از الگوهای برگشتی است. الگوهای برگشتی، الگوهایی هستند که روند قیمت پس از تشکیل الگو در آنها تغییر جهت میدهد. الگوی سر و شانه، الگویی با سه قله است که دوتای بیرونی آن در ارتفاعی برابر و قلهی وسط از بقیه بلندتر است. در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه، نشانگر تغییر بازار و شروع روند برگشتی است. طبق اطلاعات و تجربههای کسبشده، الگوی سر و شانه یکی از قابل اعتمادترین الگوهای برگشتی است. این الگو یکی از چند الگوی برتری است که با سطوح مختلفی از دقت، نشان میدهد روند صعودی یا نزولی سهم رو به پایان است.
معمولاً الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. درنهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قلهی اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد.
الگوی سر و شانه سقف
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخ می دهد و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت می شود. در الگوی سر و شانه سقف، سه قله وجود دارد. در بین این قله ها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد؛ دوقلو مجاور آن که ارتفاع کمتری دارند، شانه های چپ و راست را تشکیل می دهند.
الگوی سر و شانه کف
این الگو بعد از یک حرکت نزولی شکل گرفته و باعث تغییر جهت حرکت بازار به سمت بالا خواهد شد. ساختار این الگو نیز از سه کف تشکیل شده است که کف میانی، عمق بیشتری نسبت به دو کف مجاور خود دارد و اصطلاحاً تشکیل دهنده بخش سر الگو هست. خطی که کف اول و دوم را به هم وصل میکند، خط گردن نامیده میشود.
الگوی سقف دوقلو Double Tops
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی نزولی است. این الگو زمانی به وجود میآید که قیمت سهم، دو بار تا سقف خاصی بالا رفته و بر میگردد. ولی در انتهای صعود دوم اگر حواستان را جمع نکنید ممکن است دچار زیانهای شدیدی شوید.
الگوی سقف دوقلو از دو قله هم سطح، مشابه، متوالی، هم اندازه و مجاور بهم تشکیل میشود. این قلههای هم سطح درواقع اصابت قیمت را به یک سطح مقاومت مستحکم نشان میدهند. اندازه ی ارتفاع عمودی قله ها و تعداد کندل ها نباید تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند.
الگوی کف دوقلو Double Bottom
الگوی کف دوقلو یکی از الگوهای تحلیل تکنیکال است که در مورد تغییر روند هشدار میدهد و یک الگوی برگشت صعودی است. اگر این الگو در یک روند نزولی شکل بگیرد نشان دهنده وقوع احتمالی روند صعودی می باشد. در این الگو، قیمت ها تا یک کف جدید کاهش یافته، سپس کمی افزایش میابند و تا کف قبلی افت میکنند و در نهایت مجدد افزایش میابند.
الگو های سقف سه قلو Triple Tops و کف سه قلو Triple Bottoms
الگوهای سقف های سه قلو و کف های سه قلو حاصل گسترش الگوهای سقف های دوقلو و کف های دوقلوهستند. در الگوی سقف سه قلو ، قیمت سه بار برای شکست از بالای منطقه مقاومت تلاش می کند، شکست می خورد و کاهش پیدا می کند. الگوی کف سه قلو وقتی اتفاق می افتد که قیمت سه بار برای شکست سطح پشتیبانی تلاش می کند ، شکست می خورد و به بالا می رود.
از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی حرکات قیمت آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. مدت زمان شکل گیری الگوی قیمت درهنگام تفسیر یک الگو و پیش بینی حرکات قیمت آینده بسیار مهم است. الگوهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ایجاد می شوند ، قابل اعتماد تر هستند ، و هنگامی که قیمت با شکست از الگو خارج می شود به حرکت بزرگ تری ختم می شوند .