مدیریت سود

انواع نمودار تحلیل تکنیکال

این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا می‌کند تا این که قله شانه دوم هم شکل می‌گیرد و الگو تکمیل می‌شود. حالا تحلیل‌گران تکنیکال از روی این اتفاقات می‌توانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی

آشنایی با انواع نمودار بخش مهمی از آموزش فارکس است ،عبارت «تحلیل تکنیکال» از این باور نشات گرفته که رفتار قیمت (Price Action) تنها چیزی است که برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی صحیح نیاز است. تحلیل‌گران فاندامنتال معتقدند که اثرات فاندامنتالی یا ساختاری از قبل در تاریخچه قیمت وارد شده است. مفهوم تحلیل پرایس اکشن به چارلز داو (Charles Dow)، نویسنده نظریه داو در حوالی سال ۱۹۰۰، منسوب می‌شود.

از همان زمان اهمیت تحلیل تکنیکال به تدریج برای معامله‌گران بیشتر شد. این عقیده که حرکات قیمت از اهمیت و اعتبار تمام اطلاعات جدید می‌کاهد، به نظر منطقی می‌رسید. سپس مفاهیم دیگری از قبیل روند قیمت، تائیدیه قیمت، حمایت، مقاومت، واگرایی و تائیدیه حجم ظهور کردند.

تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند که قیمت فعلی بازار، توافق لحظه‌ای افراد در مورد ارزش یک دارایی را نشان می‌دهد. در واقع این قیمت، هزینه‌ای است که فردی حاضر است برای خرید آن دارایی بپردازد و فردی دیگر آماده است به آن مبلغ بفروشد. این توافق به افکار متفاوت افراد درباره وضعیت غالب بازار بستگی دارد. یک فروشنده معتقد است که احتمال بالا رفتن قیمت خیلی پایین است یا اینکه قیمت قطعا به زودی نزول می‌کند. در مقابل این دیدگاه، یک خریدار، که شاید در تایم‌فریم متفاوتی مشغول معامله کردن است، ممکن است فکر کند این نقطه موقعیت مناسبی برای شروع حرکت صعودی قیمت باشد. در این میان دسته سومی هم وجود دارد، یعنی افرادی که منتظر شناسایی سطح قیمتی دیگری برای تصمیم‌گیری هستند.

نمودارها

معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، قیمت را به شکل نموداری مشاهده می‌کنند. از آنجاییکه در هر دقیقه هزاران معامله انجام می‌شود، رفتار بازار در بسته‌هایی تحت عنوان تایم‌فریم (چارچوب زمانی) گردآوری می‌شود. محور افقی (X) زمان و محور عمودی (Y) قیمت را نشان می‌دهد. معمولا میله‌های حجم معاملات نیز در زیر نمودار اضافه می‌شوند.

زمانی که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تکنیکال مجبور بودند نمودارها را روی کاغذ رسم کنند، معمولا از تایم‌فریم روزانه و قیمت انتهایی هر روز استفاده می‌کردند. با ظهور و پیشرفت کامپیوترهای شخصی و بسته‌های نموداری اختصاصی، می‌توانیم نمودارها را از تایم‌فریم‌های کمتر از یک دقیقه تا ساعتی، روزانه، هفتگی و ماهانه در اختیار داشته باشیم. البته به بیانی دقیقه‌تر، پلتفرم متاتریدر ۴ تایم‌فریم‌های ۱ دقیقه، ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه، انواع نمودار تحلیل تکنیکال ۳۰ دقیقه، ۱ ساعته، ۲ ساعته[۱]، ۴ ساعته، یک روزه، یک هفته‌ای و یک ماهه را ارائه می‌دهد.

نمودار خطی

ابتدایی‌ترین نمودار، نمودار خطی (Line Chart) است. در نمودارهای خطی، قیمت نهایی هر قسمت از تایم‌فریم با یک خط به هم وصل می‌شوند.

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی- تکنیکال

شکل ۱: نمودار خطی بیت‌کوین در تایم‌فریم روزانه

نمودار میله‌ای

نمودارهای خطی برای مشاهده روند بازار مفید هستند، اما در عین حال اطلاعات مربوط به چگونگی نوسانات هر دوره زمانی را نشان نمی‌دهند. به منظور ثبت و ضبط این نوع از اطلاعات، تحلیل‌گران نمودار تصمیم گرفتند برای هر قسمت زمانی، یک میله (Bar) عمودی اختصاص دهند که چهار مولفه اصلی را نشان دهد: قیمت باز شدن (open)، بیشترین قیمت (high)، کمترین قیمت (low) و قیمت بسته شدن (close) هر قسمت از تایم‌فریم مربوطه. به همین دلیل گاهی اوقات این نمودارها را نمودارهای OHLC می‌نامند.

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی- تکنیکال

شکل ۲: نمودار میله‌ای بیت‌کوین در تایم‌فریم روزانه

همانطور که گفته شد، هر میله چهار قیمت را نشان می‌دهد. قیمت باز شدن (open) بصورت یک علامت افقی در سمت چپ هر میله نمایش داده می‌شود. قیمت بسته شدن (close) بصورت یک علامت افقی در سمت راست هر میله نشان داده می‌شود. بیشترین قیمت (high) بالاترین نقطه میله و کمترین قیمت (low) پایین‌ترین نقطه میله است. قیمت بسته شدن هر میله از بیشترین اهمیت برخوردار است و سپس به ترتیب قیمت باز شدن، بیشترین و کمترین قیمت در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی- تکنیکال

شکل ۳: ساختار میله‌ها

به احتمال زیاد مسیری که قیمت در میله تصویر فوق طی کرده به این صورت است که ابتدا از لحظه باز شدن به سمت بالا حرکت کرده و به سطح high رسیده، سپس نزول کرده و به سطح حداقلی low رسیده و در نهایت قوت گرفته و قدری بالاتر بسته شده است. اما از این بابت مطمئن نیستیم. ممکن است از open به سطح low نزول کرده باشد، سپس صعود کرده و به high رسیده و در نهایت پایین آمده و بسته شده باشد. آنچه بطور قطع و یقین می‌دانیم این است که قدرت به دست فروشندگان بوده که توانستند قیمت را به سمت پایین حرکت دهند.

نمودارهای شمعی

شمع‌ها (کندِل‌استیک) روش نسبتا جدیدی برای رسم نمودارها هستند. این سبک رسم نمودارها از طریق مطالعات و تحقیقات استیو نیسون (Steve Nison) روی نمودارها و روش‌های معاملاتی ژاپنی، به دنیای غرب معرفی شد.

کندل‌ها نیز چهار نقطه قیمتی OHLC را نشان می‌دهند، اما بدنه کندل، بین دو نقطه open و close شکل می‌گیرد. آنچه خارج از بدنه کندل قرار می‌گیرد، بصورت یک خط ظاهر می‌شود که انواع نمودار تحلیل تکنیکال به آن فیتیله (wick) یا سایه (Shadow) می‌گویند.

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی- تکنیکال

شکل ۴: نمودار کندل‌استیک بیت‌کوین در تایم‌فریم روزانه

بطور مرسوم، کندل صعودی بصورت توخالی یا سفید و کندل نزولی به رنگ مشکی نشان داده می‌شود. اما می‌توانید هر رنگ دلخواهی را به کندل‌ها نسبت دهید. در شکل ۴، کندل‌های صعودی به رنگ فیروزه‌ای و کندل‌های نزولی به رنگ قرمز نمایش داده شده‌اند.

نمودارهای کندل‌استیکی ظاهر گرافیکی بیشتری دارند و معامله‌گران به محض مشاهده آن‌ها می‌توانند تشخیص دهند که روند بازار نزولی یا صعودی است. در طول روند صعودی که در شکل ۴ دیده می‌شود، رنگ فیروزه‌ای غالب است، در حالیکه در روند نزولی که در ادامه شکل می‌گیرد، رنگ قرمز بیشتر به چشم می‌خورد.

نمودارهای خطی، میله‌ای و شمعی- تکنیکال

شکل ۵: ساختار کندل‌استیک

در نمودارهای کندل‌استیکی، قیمت‌های باز و بسته شدن از طریق رنگ کندل مشخص می‌شوند. در یک کندل‌استیک صعودی، قیمت در سطحی پایین‌تر باز می‌شود (open) و در سطحی بالاتر بسته می‌شود (close). در حالیکه در یک کندل‌استیک نزولی، قیمت از سطحی بالاتر باز می‌شود و در سطحی پایین‌تر بسته می‌شود.

گرداوری و ترجمه : آکادمی ویو

[۱] توجه: متاتریدر ۴ تایم‌فریم ۲ ساعته ارائه نمی‌دهد (اگرچه می‌توان این تایم‌فریم را در این پلتفرم ایجاد کرد). متاتریدر ۵ تایم‌فریم ۲ ساعته دارد. _ مترجم

انواع نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

technical-analysis-charts

technical-analysis-charts

نمودارها نمایش گرافیکی اطلاعات قیمت ارزهای دیجیتال در طول زمان است. نمودارها داده های تاریخی را بر اساس ترکیبی از قیمت، حجم و هم چنین بازه های زمانی ترسیم می کنند.

استفاده از نمودارها به قدری شایع است که اغلب از تحلیل گران تکنیکال به عنوان نمودارگر یاد می شود. در ابتدا نمودارها به صورت دستی ترسیم می شدند، اما اکثر نمودارها امروزه توسط رایانه ترسیم می شوند.

انواع نمودارهای قیمتی

نمودارهای اصلی که توسط تحلیل گران تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرند، نمودار خطی ، نمودار میله ای ، نمودار کندل استیک، نمودار Renko، نمودار نقطه ای و غیره است. نمودارها هم چنین می توانند در مقیاس حسابی یا لگاریتمی ارائه شوند. انواع نمودارها و مقیاس های مورد استفاده بستگی به این دارد که تحلیلگر تکنیکال مهم ترین اطلاعات را در نظر می گیرد و کدام نمودارها و مقیاس ها به طور ایده آل این اطلاعات را نشان می دهد.

مقایسه نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

نمودار خطی1- ساده ترین شکل نمودار است.
2- فقط قیمت بسته شدن را در بازه های معاملاتی نشان می دهد
نمودار میله ای1- قیمت باز شدن – بسته شدن – بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت را نشان می دهد.
2- نسبت به نمودار خطی دارای ویژگی های بیشتری است.
نمودار کندل استیک1- تمامی ویژگی های نمودار میله ای را داراست.
2- حالت گرافیکی بهتری را نشان می دهد
3- روانشناسی بازار را بهتر نشان می دهد.
4- الگوهای بیشتر و کامل تری را می توان از این نمودار پیدا کرد.
مقایسه نمودار های قیمتی

برای درک بهتر از هر یک از این نمودار ها به تجزیه تحلیل هر یک می پردازیم

نمودار خطی

نمودارهای خطی اساسی ترین شکل نمودارها هستند، آن ها از یک خط واحد از چپ به راست تشکیل شده اند که قیمت های پایانی را به هم پیوند می دهند. به طور کلی، فقط قیمت بسته شده است که با یک نقطه ارائه می شود.

این یک نوع نمودار محبوب است که در ارائه ها و گزارش ها به کار می رود تا دید کلی نسبت به جهت تاریخی و فعلی داشته باشد.

این روش هم چنین یک روش ساده برای به دست آوردن ایده کلی از جهت حرکت قیمت در بازار است که توسط برخی از معامله گران ترجیح داده می شود.

در حالی که این نوع نمودار درک چندانی از تغییرات قیمت داخل تغییرات یک روز ارائه نمی دهد، بسیاری از معامله گران قیمت بسته شدن را مهم تر از قیمت باز شدن، بالاترین قیمت یا پایین ترین قیمت در یک دوره معین می دانند.

نمودار میله ای

یکی از ابزارهای اصلی تحلیل تکنیکال نمودار میله ای است. نمودارهای میله ای به عنوان نمودارهای بازشدن-بالاترین -کمترین-بسته شدن قیمت (OHLC) نیز شناخته می شوند. آن ها از یک سری خطوط عمودی تشکیل شده اند که محدوده قیمت را در آن Time Frame نشان می دهند.

نمودارهای میله ای معامله گران را قادر می سازند تا الگوها را با در نظر گرفتن همه قیمت ها،بازشدن-بالاترین -کمترین-بسته شدن قیمت (OHLC) راحت تر کشف کنند. قیمت بازشدن ، خط فاصله افقی در سمت چپ خط افقی است و قیمت بسته شدن در سمت راست خط قرار دارد. اگر قیمت شروع از قیمت بسته شدن کمتر باشد، خط اغلب به رنگ سیاه (یا سبز) رنگ نشان داده می شود تا نشان دهنده یک دوره صعودی باشد. برعکس این برای یک دوره نزولی صدق می کند، که با یک رنگ قرمز نشان داده می شود.

نمودار کندل استیک

نوع دیگری از نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است که اصطلاحاً کندل استیک گفته می شود زیرا مولفه اصلی نمودار که نمایانگر قیمت است، مانند شمع است و دارای “بدنه” ضخیم و معمولاً خطی که در بالا و پایین آن وجود دارد که سایه بالا و سایه پایین نام دارد

نمودار کندل استیک

بالای سایه فوقانی نشان دهنده قیمت در بالاترین موقعیت است، در حالی که پایین سایه پایین ترین قیمت را نشان می دهد. الگوها هم توسط بدنه واقعی و هم سایه ها شکل می گیرند. الگوهای کندل استیک در دوره های کوتاه مدت بسیار مفید هستند و بیشتر در اوج روند صعودی یا پایین روند نزولی اهمیت دارند، در حالی که الگوها اغلب معکوس روند را نشان می دهند.

یک اشکال جزئی در نمودار کندل استیک این است که کندل ها فضای بیشتری نسبت به میله های OHLC اشغال می کنند. در بیشتر انواع نمودارهای قیمتی، بیشترین چیزی که می توانید با نمودار کندل استیک نمایش دهید کمتر از آن است که می توانید با نمودار میله ای نشان دهید.

برای آموزش انواع کاربرد کندل ها و الگوهای مهم کندل استیک به آموزش زیر مراجعه کنید.

سوالات متداول درباره نمودارهای قیمتی

نمودار در تحلیل تکنیکال چیست؟

نمودارها نمایش گرافیکی اطلاعات قیمت اوراق بهادار یا سهام و یا ارز دیجیتال در طول زمان است. نمودارها داده های تاریخی را بر اساس ترکیبی از قیمت، حجم و هم چنین بازه های زمانی ترسیم می کنند. استفاده از نمودارها به قدری شایع است که اغلب از تحلیل گر فنی به عنوان نمودار گر یاد می شود.

انواع مختلف نمودارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال را نام ببرید؟

نمودارهای تحلیل تکنیکال سه نوع اصلی وجود دارد: نمودار کندلی، میله و خطی. همه آن ها با استفاده از داده های یکسان قیمت ایجاد می شوند اما داده ها را به روش های مختلف نمایش می دهند

کدام نمودار برای ترید بهتر است؟

نمودارهای کندل استیک قیمت های باز، بسته، بالا و پایین را در زمان معاملات نشان می دهد. از نمودارهای کندل استیک می توان برای تصمیم گیری بر اساس روند استفاده کرد، این نمودارها بهتر است برای تحلیل تکنیکال کوتاه مدت استفاده شوند. نمودار Renko نمونه ای از نمودار کندل استیک است

چگونه می توانم به کمک نمودارها را ترید کنم؟

نحوه خواندن نمودار ارز ها:
خط روند را مشخص کنید. این همان خط آبی است که هر بار در مورد یک ارز می شنوید ، می بینید – یا صعود می کند یا پایین می آید، درست است؟
به دنبال خطوط حمایت و مقاومت باشید. و در زمان مناسب ورود کنید.
همواره به حجم معاملات توجه کاملی داشته باشید.

شناخت ۵ تا از مهم‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی‌های قیمتی در تحلیل تکنیکال

بیشتر تریدرهایی که در بازارهای مالی مانند بورس فعالیت دارند، برای خرید دارایی در این بازارها و کسب سود، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. چراکه تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی و سریع برای بدست آوردن نتایج تحلیلی است. مهم‌ترین بخش‌های این نوع از تحلیل، بحث الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک است که در ادامه به معرفی ۵ مدل از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال می‌پردازیم. همچنین این مفاهیم جزو پایه و اساس یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که حتی تریدرهای حرفه‌ای هم آموزش‌های خود را از آن آغاز کرده‌اند. پس اگر شما نیز برای فعالیت در بازارهای مالی مختلف آماده هستید و می‌خواهید با تسلط به تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی به سرعت مسیر موفقیت در این بازارها را طی کنید، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

چرا الگوهای قیمتی اساس تحلیل تکنیکال هستند؟

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک نقش به‌سزایی دارند، چراکه این الگوها به‌صورت مکرر در نمودارهای قیمتی تکرار می‌شوند. اگر شما نمودارهای قیمتی چند سال گذشته‌ی یک دارایی مالی را بررسی کنید، انواع الگوهای قیمتی را در آن مشاهده خواهید کرد. اما چرا الگوهای قیمتی در نمودارها تکرار می‌شوند؟ از این قضیه چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟!

به‌صورت کلی، دانش تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، براساس این فلسفه شکل گرفته که: «تاریخ در بازارهای مالی تکرار می‌شود!» اگرچه نمودارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال دقیقاً شبیه به هم نیستند، اما با شباهت بسیار این الگوها در مسیر روند قیمت‌ها شکل می‌گیرند و تحلیل‌گران از روی این الگوها به تحلیل‌های موردنظر خود دست می‌یابند. الگوها در واقع اشکالی هستند که روی نمودارهای قیمتی شکل می‌گیرند و مسیر روند، مقاومت‌ها، حمایت‌ها و …. را برای ما مشخص می‌کنند. در ادامه ضمن معرفی انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، ۵ مورد از مهم‌ترین آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی چگونه شکل می‌گیرند؟

اگر نمودارهای تحلیلی را بررسی کنیم، می‌بینیم که در آن‌ها منحنی‌ها و خطوط مختلفی وجود دارند که در کنار هم قرار گرفته‌اند. الگوها زمانی شکل می‌گیرند که این خطوط را به هم متصل کرده و یک شکل هندسی یا غیر هندسی ایجاد کنیم. وقتی خطوط را به هم وصل می‌کنیم، مفهومی به نام «خط روند» ایجاد می‌شود. در واقع، خط روند از اتصال سقف‌های قیمت (بالاترین خطوط موجود در نمودارها که به آن‌ها مقاومت هم می‌گویند) یا کف‌های قیمتی (پایین‌ترین خطوط موجود در نمودارها که به آن‌ها حمایت هم گفته می‌شود) ایجاد می‌شوند. بر همین اساس، خط روندی که شیب رو به بالا داشته باشد، یک خط روند صعودی است و زمانی چنین روندهایی شکل می‌گیرند که سقف‌ها بالاتر از قیمت قبلی خود قرار می‌گیرند و با اتصال آن‌ها یک شیب صعودی ایجاد می‌شود.

حالا اگر قیمت‌ها هر بار کف پایین‌تری را تجربه کنند، خط روند شیبی رو به پایین خواهد داشت که اصطلاحاً به آن خط روند نزولی گفته می‌شود. با توجه به این که الگوها از خطوط روند ساخته می‌شوند، حالا به سراغ انواع الگوها می‌رویم.

چند نوع الگوی قیمتی داریم؟

به‌صورت کلی دو نوع الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوهای قیمتی دیگر جزء زیرمجموعه‌های این دو نوع الگو هستند. دو نوع الگوی قیمتی اصلی را می‌توان به صورت زیر بررسی کرد:

وقتی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک، تغییر روند کنونی را نشان دهند، با عنوان الگوهای بازگشتی شناخته می‌شوند. این الگوها نشان می‌دهند که قدرت خرید سهامداران کاهش پیدا کرده است. برای مثال، وقتی یک روند صعودی شکل می‌گیرد که در آن برخی‌ها مشتاقانه مشغول خرید هستند، با یک حرکت ناگهانی متوقف می‌شود که نشان دهنده‌ی هجوم فروشندگان و به توازن رسیدن تعداد فروشندگان و خریداران در بازار است. حالا اگر برعکس حالت قبلی، فروشندگان با اشتیاق بیشتر بفروشند و از خریداران پیشی بگیرند، خط روند دچار نزول می‌شود و الگوهای بازگشتی ایجاد می‌شوند. این الگوهای وقتی ایجاد می‌شوند، خط روند خلاف حرکت قبلی خود در جهت مخالف شدت می‌گیرد.
از جمله الگوهای بازگشتی می‌توان «الگوی سر و شانه»، «الگوی سقف و کف دوقلو» و «الگوی سقف و کف سه‌قلو» را نام برد.

الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک به الگوهایی گفته می‌شود که یک وقفه‌ی موقت در روند کلی قیمت ایجاد می‌کنند. به‌صورت کلی، گاهی الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک حالتی را ایجاد می‌کنند که در آن‌ها برای یک مدت محدود، قیمت دچار نوسان در جهت عکس روند می‌شود و سپس این حالت محو شده و روند به مسیر قبلی خود ادامه می‌دهد. نکته قابل توجه در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال این است که معمولاً در ابتدای شکل‌گیری این الگوها نمی‌توان تشخیص داد که بازگشتی هستند یا ادامه دهنده، تا وقتی که الگو کامل شود!
از جمله الگوهای ادامه دهنده می‌توان «الگوی پرچم»، «الگوی پرچم سه گوش»، «الگوی کنج»، «الگوی مستطیل» و «الگوی مثلث» را نام برد.

الگوهای ادامه دهنده

نکته:

در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال توصیه می‌شود که روند را همیشه ادامه دهنده در نظر بگیریم، مگر این که بازگشتی بودن آن روند تأیید و ثابت شود. پس باید ابتدا هر روندی را ادامه‌ دهنده تصور کنیم و براساس آن تحلیل خود را انجام دهیم، تا زمانی که الگو کامل شود و روند آن نیز مشخص گردد!

۵ مورد از مهم‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اگرچه الگوهای قیمت بازگشتی و ادامه دهنده انواع مختلفی دارند، اما در ادامه برخی از مهم‌ترین و قوی‌ترین الگوهای قیمتی را بررسی می‌کنیم که تحلیل‌گران در تحلیل‌های خود بیشترین برخورد را با این نوع از الگوها خواهند داشت. ۵ مورد از قوی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک به قرار زیر هستند:

الگوی سر و شانه را می‌توان محبوب‌ترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت که کارایی آن در طول زمان ثابت شده است. این نوع الگو از اتصال سه قله متوالی تشکیل می‌شود انواع نمودار تحلیل تکنیکال که دومین قله‌ی آن به نسبت قله‌های کناری ارتفاع بلندتری دارد؛ به همین خاطر به آن قله سر و به قله‌های کوتاه‌تر کناری‌اش، شانه می‌گویند و در نهایت الگویی به شکل سر و شانه بر روی نمودار قیمتی شکل می‌گیرد. حالا اگر همین شکل به واسطه‌ی اتصال سه دره شکل بگیرد، به انواع نمودار تحلیل تکنیکال آن «الگوی سر و شانه معکوس» گفته می‌شود. از روی شکل این نمودار می‌توان به رفتار خریداران و فروشندگان در بازه‌ی زمانی شکل‌گیری الگو پی برد. در ابتدا با نفوذ خریداران، قله‌ی اول شانه شکل می‌گیرد، سپس با هجوم فروشندگان، روند دچار نزول شده، سپس خریداران به میدان برمی‌گردند و با شکستن مقاومت شانه، بیشتر از پیش صعود کرده و قله‌ی سر را در الگو شکل می‌دهند.

این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا می‌کند تا این که قله شانه دوم هم شکل می‌گیرد و الگو تکمیل می‌شود. حالا تحلیل‌گران تکنیکال از روی این اتفاقات می‌توانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!

الگوی کف یا سقف دوقلو، همان‌طور که از نام آن هم پیداست، به دو قله‌ یا دو دره همسان اشاره دارد که تقریباً به یک اندازه در روند پیش رفته‌اند. این الگو در اغلب اوقات در سقف‌های دوقلو به شکل حرف «M» و در کف‌های دوقلو، به شکل حرف «W» در نمودار دیده می‌شود و یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به حساب می‌آید. این الگو نشان دهنده‌ی دو تلاش ناموفق برای ادامه حرکت صعودی در نمودار برای عبور از خطوط مقاومت است که در حالت کف دوقلو، نشان دهنده‌ی تلاش برای عبور از حمایت‌ها و کاهش قیمت است. در نهایت، معمولاً پس از شکل‌گیری این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت یا حمایت،‌ به‌صورت نزولی یا صعودی تغییر جهت می‌دهد.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف سه‌قلو زمانی ایجاد می‌شود که کشمکش بین خریداران و فروشندگان در الگوی کف و قیمت دوقلو همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به تشکیل یک قله یا دره دیگر در نمودار قیمتی شود. در این صورت، به‌جای مشاهده دو دره یا قله، شاهد تشکیل سه قله یا سه دره متوالی در نمودار قیمتی خواهیم بود که نشانه‌ی بالقوه‌ای برای تغییر روند به حساب می‌آید. این الگو به نسبت الگوهای قبلی، کاربرد کمتری دارد اما باز هم در گروه قوی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار می‌گیرد. این الگو همچنین نشان می‌دهد که خریداران یا فروشندگان سه بار برای تغییر روند قبلی تلاش کرده‌اند و موفق نبوده‌اند. بنابراین وقتی خریداران و فروشندگان تلاش بیشتری برای تغییر روند انجام دهند، کف و سقف‌های دوقلو به کف و سقف‌های سه‌قلو تبدیل می‌شوند که مدت زمان بیشتری طول می‌کشد و می‌تواند برای تحلیل‌گران نتایج قدرتمندتری در پی داشته باشد.

الگوی کف و سقف سه قلو در تحلیل تکنیکال

الگوی پرچم یکی از الگوهای ادامه دهنده‌ی معروف است که به صورت یک پرچم بر روی نمودار قیمتی دیده می‌شود. این الگو دارای دو بخش «پرچم» و «میله پرچم» است. میله پرچم به حالتی گفته می‌شود که روند قیمت برای مدتی به صورتی نزولی یا صعودی ادامه داشته باشد و پس از آن خود پرچم به صورت حرکات اصلاحی متوالی در یک شیب آرام صعودی یا نزولی (برعکس یا مماس با میله) ادامه پیدا کند. آن‌گاه می‌تواند خط صعود یا نزول قبلی را به اصلاحی متصل کرد و به شکل یک پرچم درآورد. پرچم‌ها گاهی شیب نزولی، گاهی شیب صعودی و گاهی نیز بدون شیب هستند و در حال افقی شکل می‌گیرند. از این الگو زمانی استفاده می‌شود که با یک روند مشخص و قابل اطمینان روبه‌رو‌ باشیم، در غیر این‌صورت، استفاده از آن در بازارهای بدون روند و خنثی توصیه نمی‌شود.

الگوی پرچم

این الگو نشان دهنده‌ی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفه‌ی کوچک به وسیله‌ی کانال‌های مورب یا افقی دچار اصلاح می‌شود و سپس به روند قبلی خود ادامه می‌دهد.

الگوی مستطیل، یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است که شباهت بسیاری به الگوی پرچم دارد اما با آن فرق دارد. همچنین الگوی پرچم از لحاظی به الگوهای کف و سقف دوقلو و سه‌‌قلو هم شباهت دارد که از روی جهت و شرایط روند و تغییرات قیمت می‌توان آن‌ها را از هم تمیز دارد. بهرحال الگوی مستطیل کارایی خاص خود را دارد و یک الگوی کاملاً مستقل به حساب می‌آید که می‌تواند نتایج متفاوتی را در اختیار تحلیل‌گران قرار دهد. این الگو همان‌طور که از عنوان آن هم پیداست، به شکل یک مستطیل روی نمودار ترسیم می‌شود. البته در داخل این مستطیل، یک حرکت اصلاحیه قرار دارد که در آن سقف و کف قیمت‌ها به‌صورت مکرر تکرار شده‌اند و با کشیدن یک خط روی خطوط اصلاحی می‌توان یک مستطیل ایجاد کرد.
محدوده‌ی نوسانی این الگو نشان دهنده‌ی محل تقابل فروشندگان و خریداران در بازار است که در نتیجه‌ی آن می‌توان روند آینده‌ی بازار را پیش‌بینی کرد!

الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکالسخن نهایی

گفتیم که برای فعالیت صحیح و حرفه‌ای در بازارهای مالی باید به دانش تحلیل تکنیکال مجهز باشید و این تحلیل دارای ابزارها، استراتژی‌ها و الگوهای متنوعی است که باید برای یادگیری آن‌ها تحت آموزش قرار بگیرید. شاید با خواندن مقالات بتوان تا حدی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد، اما استفاده و نتیجه‌گیری درست از این الگوها به تجربه نیاز دارد. به همین خاطر به شما توصیه می‌کنیم برای یادگیری اصولی تحلیل تکنیکال و همچنین برای فعالیت سودمند در بازارهای مالی، حتماً در دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال «دلفین وست» شرکت نمایید.

برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (تکنیکی - Technical Analysis) روشی است که برای پیش بینی روند قیمت کالا یا سهام در آینده براساس تاریخچه قیمتی و رفتاری آن در بازار استفاده می شود. این تحلیل در بازار فارکس، بایننس و. و حتی بورس ایران نیز کاربرد دارد. تجزیه و تحلیل فنی اغلب برای ایجاد سیگنال های کوتاه مدت استفاده می شود و اطلاعات مفیدی را در اختیار تحلیلگران و معامله گران قرار می دهد که بتوانند با استفاده از آن ها پیش بینی دقیق تری انجام دهند.

در واقع تحلیل تکنیکی شامل مطالعه و بررسی نمودارها و الگوها است که وضعیت سهم های مختلف در بازار را برای معامله گران و سرمایه گذاران روشن می کند. فرض کنید قیمت یک سهم در طول یک سال تغییرات زیادی دارد. برای مثال در پاییز نمودار این سهم روند صعودی پیدا می‌کند. با استفاده از این تحلیل می توان تمام تغییرات و عواملی که روی سهم تأثیر گذاشته اند را شناسایی و برای موفقیت بیشتر در خرید و یا فروش سهم استفاده کرد.

فلسفه تحلیل تکنیکال

  1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است:
    به این معنا که همه عوامل سیاسی اقتصادي و. در قیمت لحاظ شده است. تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد. این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است.
  2. قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:
    هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است.
  3. تاریخ تکرار می شود و آینده چیزي نیست جز گذشته:
    تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار استفاده می کند. در حالی که چندین سال از انواع تجزیه و تحلیل استفاده شده است، اما همچنان هم اعتقاد بر این است که از آنها استفاده شود.

انواع نمودار ها و ساختار آن در تحلیل تکنیکال

ابزار اولیه یک تحلیل گر بازار سهام، نمودار تغییرات قیمت سهام می باشد که در واقع تصویری از وضعیت فعلی و آتی سهام را نشان می دهد، به دلیل انعطاف پذیری و متنوع بودن دیدگاهها در مبحث تحليل فنی، نمودارهای قیمتی مختلفی ابداع شد که انواع آن را در زیر بیان می نماییم.

در ادامه به تعدادی از مهمترین نمودارهای تحلیل تکنیکال پرداخته خواهد شد.

نمودار میله اي

نمودار میله اي یکی از متداول ترین ابزارهاي ترسیمی می باشد. همان طور که در شکل زیر مشخص است، این نمودار از مجموعه اي از خط هاي عمودي تشکیل شده است به طوري که هر خط از کمترین تا بیشترین قیمت معامله در دوره مشخص رسم می شود و در سمت راست و چپ آن، خطوطی افقی وجود دارد که به ترتیب خط افقی سمت راست و چپ، نشان دهنده قیمت بسته شدن و باز شدن سهام در آن دوره می باشد.

نمودار خطی

نمودار خطی از اعتبار بالایی برخوردار است و از به هم متصل کردن نقاط بسته شدن یا باز شدن قیمت سهم در نمودار میله اي به دست می آید، لذا جزئیات کمتري از تغییرات قیمت در واحد زمان را نسبت به نمودار میله اي نشان می دهد. البته اکثر معامله گران بر این باورند که قیمت بسته شدن از اهمیت بیشتري نسبت به قیمت باز شدن سهم برخوردار است. شکل زیر ک نمودار خطی را نشان می دهد.

نمودار شمعی ژاپنی

این نمودار که از محبوبیت بسیار زیادي در بین معامله گران برخوردار است، توسط ژاپنی ها در سال ۱۶۰۰ توسط برنج کاران ژاپنی، جهت پیش بینی قیمت برنج ابداع شد اما این روش توسط استیو نیسون در سال ۱۹۹۰در غرب مطرح گردید. این نمودار در شکل زیر نمایان است. نمودار شمعی ژاپنی همانند نمودار میله اي، شامل کمترین و
بیشترین قیمت و قیمت باز و بسته شدن سهم در دوره هاي مشخص می باشد. شمع صعودي، نشان دهنده فشار خرید و شمع نزولی، نشان دهنده فشار فروش است.

غربی ها و ژاپنی ها از نظر تحلیل نمودارهاي شمعی، به نقطه آغازین و پایانی توجه زیادي دارند ولی از نظر نام گذاري انواع شمع ها نظر متفاوتی دارند؛ به این گونه که از نظر غربی ها، طویل بودن شمع به اندازه دامنه آن بستگی دارد ولی از نظر ژاپنی ها، طویل بودن شمع به بدنه آن بستگی دارد. البته ژاپنی ها سایه هاي شمع را مدنظر قرار می دهند و نام هاي دیگري بر روي آن می گذارند که چند نمونه از آن ها، در شکل زیر همراه با توضیحات در جدول آورده شده است.

نمودار هم حجمی

ارتباط بین حجم و قیمت را در شکل جعبه مستطیلی نشان می دهد که به ترتیب ارتفاع، عرض، خط بالایی و خط پایینی این جعبه، نشان دهنده ي محدوده ي حرکات قیمت، حجم، بالاترین و پایین ترین قیمت در یک دوره زمانی می باشد.

لازم به ذکر است براي رسم آن ازنمودار شمعی ژاپنی استفاده می شود که مطابق شکل زیر مستطیل ها را در صورتی که قیمت بسته شدن قیمت در انتهاي دوره زمانی آن، بالاتر از قیمت بسته شدن دوره قبل باشد، به صورت توخالی و اگر قیمت بسته شدن قیمت در انتهاي دوره زمانی آن، پایین تر از قیمت بسته شدن دوره قبل باشد، به صورت توپر (خاکستري) مشخص شده اند. محدوده قیمت به صورت بالاترین و پایین ترین آن در طول یک دوره زمانی، در تحلیل نوسانات مهم می باشد همچنین حجم به تحلیل وزن حرکت قیمت و همچنین به تحلیل عرضه و تقاضاي سهام کمک می کند.

نمودار شمعی حجمی

ویژگی هاي نمودار هاي شمعی ژاپنی و هم حجمی با هم ترکیب می شود. این نمودار که در شکل مشخص شده است، داراي بدنه فیتیله دار توپر یا توخالی از نمودار
شمعی ژاپنی است که عرض بدنه آن، حجم معاملات از نمودار هم حجمی را نشان می دهد. این ترکیب به ما توانایی منحصربه فردي را می دهد تا به مطالعه نمودارهاي شمعی ترکیب شده با حجم بپردازیم.

از آنجا که عامل حجم با عامل قیمت ادغام شده است، به جاي اضافه کردن آن به عنوان یک شاخص مجزا، از عامل زمان به عنوان ارزش محور X استفاده می کنیم. تجزیه و تحلیل این نمودار، شبیه تحلیل نمودارهاي شمعی ژاپنی است و اهمیت حجم، با عرض شمع ها واضح شده است. شمع هاي کوتاه و عریض، نشان دهنده عدم اطمینان و علاقه افزایش یافته تجار نسبت به ورود و خروج موقعیت سهام است که طی آن، روند ممکن است معکوس گردد. درمقابل، شمع هاي بلند و عریض نشان دهنده حرکت قوي و علاقه افزایش یافته تجار در آن روند از سهام می باشد.

نمودار کاگی

توسط ژاپنی ها در سال ۱۸۷۰میلادي توسعه داده شد که نشان دهنده سطح عمومی عرضه و تقاضا براي یک سهم مشخص می باشد و متشکل است از مجموعه اي از خطوط عمودي که به وسیله خطوط افقی کوتاه به هم متصل می باشند این نمودار، از پارامتر زمان مستقل می باشد و ضخامت و مسیر خطوط در نمودار، بر اساس ارزش سهام مشخص می گردد؛

به این صورت که مسیر خطوط زمانی تغییر می یابد که قیمت سهام به یک مقدار از قبل تعیین شده برسد که معمولا به اندازه ۴درصد از ارزش آن سهم می باشد و ضخامت خطوط زمانی تغییر می یابد که قیمت به پایین تر یا بالاتر از از خط عمودي قبلی برسد، به این صورت که اگر قیمت به پایین تر از پایین ترین قیمت قبلی برسد، باید از خط نازك استفاده شود و اگر قیمت به بالاتر از بالاترین قیمت قبلی برسد، باید از خط ضخیم استفاده گردد.

پس در این نمودار، تغییر ضخامت خط از ضخیم به نازك، معناي کاهش تقاضا را داشته و باید سهم را فروخت و تغییر ضخامت خط از نازك به ضخیم، به معناي افزایش تقاضا بوده و باید سهم را در این قیمت خریداري کرد.

نمودار ۳LB

منشأ این نمودار ژاپن است که عامل زمان در محور X را نادیده می گیرد. براي رسم بلوك ها، قیمت بسته شدن امروز را با بالا و پایین بلوك یا سه بلوك قبلی مقایسه می شود که در زیر به توضیح آن می پردازیم .

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا