تحليل داو جونز

تئوری داو Dow Jones
تئوری داو یک نظریه مالی است که می گوید بازار در صورتی روند صعودی دارد که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک سقف قیمت قبلی پیش برود و با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر همراه باشد یا به دنبال آن دنبال شود.
به عنوان مثال ، اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) به بالاترین حد صعود کند ، انتظار می رود میانگین حمل و نقل داوجونز (DJTA) در یک بازه زمانی منطقی از این روند پیروی کند.
تئوری تحليل داو جونز داو یک چارچوب فنی است که پیش بینی می کند در صورتی که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک بالاترین قیمت قبلی باشد که همراه با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر باشد ، بازار در یک روند صعودی قرار دارد.
این نظریه بر این تصور پیش بینی شده است که بازار همه چیز را به روشی منطبق با فرضیه بازارهای کارآمد تطبیق می دهد.
در چنین الگویی ، شاخص های مختلف بازار باید یکدیگر را از نظر عملکرد قیمت و الگوهای حجم تأیید کنند تا روند معکوس شود.
درک تئوری داو
تئوری داو رویکردی برای تجارت است كه توسط چارلز اچ. داو ارائه شد ، وی با ادوارد جونز و چارلز برگسترسر ، داو جونز و شركت را تأسیس كرد و متوسط صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه داد.
چارلز داو در سال 1902 درگذشت ، و به دلیل مرگ او هرگز نظریه کامل خود را در بازارها منتشر نکرد ، اما چندین پیرو و وابسته آثاری را منتشر کردند که در مقاله ها گسترش یافته اند.
برخی از مهمترین مشارکتهای تئوری داو شامل موارد زیر است:
"فشارسنج بازار سهام" ویلیام پی. همیلتون (1922)
رابرت رئا "تئوری داو" (1932)
جورج شفر "چگونه به بیش از 10 هزار سرمایه گذار در سودآوری سهام کمک کردم" (1960)
"تئوری داو امروز" ریچارد راسل (1961)
داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل بازار کل ، می توان آن شرایط را دقیق ارزیابی کرد و جهت روند عمده بازار و جهت احتمالی سهام منفرد را شناسایی کرد.
این نظریه در تاریخ صد و یک ساله خود دستخوش تحولات بیشتری شده است ، از جمله مشارکت های ویلیام همیلتون در دهه 1920 ، رابرت رئا در دهه 1930 و ای جورج شفر و ریچارد راسل در دهه 1960.
جنبه های نظریه از دست رفته است ، به عنوان مثال ، تأکید آن بر بخش حمل و نقل - یا راه آهن ، در شکل اصلی آن - اما روش داو هنوز هسته اصلی تجزیه و تحلیل فنی مدرن را تشکیل می دهد.
نظریه داو چگونه کار می کند
شش مولفه اصلی در تئوری داو وجود دارد.
بازار همه چیز را شفافیت می دهد
نظریه Dow بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) عمل می کند ، که بیان می کند قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد.
به عبارت دیگر ، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.
پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری می شوند ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند.
در قرائت دقیق تر این نظریه ، حتی رویدادهای آینده نیز به صورت خطر شفافیت است.
سه نوع روند اصلی بازار وجود دارد
بازارها روندهای اصلی را تجربه می کنند که یک سال یا بیشتر طول می کشد ، مانند بازار گاو نر یا خرس.
در این روندهای گسترده تر ، آنها روند ثانویه را تجربه می کنند ، که اغلب بر خلاف روند اصلی کار می کنند ، مانند عقب نشینی در بازار گاو نر یا افزایش در بازار خرس این روندهای ثانویه از سه هفته تا سه ماه طول می کشد.
سرانجام ، روندهای جزئی کمتر از سه هفته وجود دارد که عمدتا سر و صدا هستند.
در نتیجه روندها ثانوی میتوانند بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت باشند.
روندهای اصلی سه مرحله دارند
طبق تئوری داو ، یک روند اصلی از سه مرحله عبور می کند.
در بازار گاوی ، مرحله انباشت ، مرحله مشارکت عمومی (یا حرکت بزرگ) و مرحله اشتیاق است.
در بازار خرس ، مرحله توزیع ، مرحله مشارکت عمومی و مرحله وحشت (یا ناامیدی) نامیده می شوند.
شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند
برای ایجاد یک روند ، شاخص های فرضی Dow یا میانگین بازار باید یکدیگر را تأیید کنند.
این بدان معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص وجود دارد باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند .
اگر یک شاخص ، مانند میانگین صنعتی داو جونز ، روند صعودی اولیه جدید را تأیید کند ، اما شاخص دیگری در روند نزولی اولیه باقی بماند ، معامله گران نباید تصور کنند که روند جدیدی آغاز شده است.
داو از دو شاخصی که او و شرکایش اختراع کرده اند ، میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) استفاده کرد ، با این فرض که اگر شرایط تجاری در واقع سالم باشد ، به عنوان افزایش DJIA ، ممکن است پیشنهاد می شود که راه آهن از جابجایی باری که این فعالیت تجاری لازم دارد سود می برد.
اگر قیمت دارایی ها در حال افزایش بود اما راه آهن رنج می برد ، احتمالاً روند پایدار تحليل داو جونز نخواهد بود.
این معکوس نیز اعمال می شود:
اگر راه آهن رشد کرد اما بازار در حال رکود است ، روند مشخصی وجود ندارد.
حجم باید روند را تأیید کند
اگر قیمت در جهت اصلی حرکت کند ، حجم باید افزایش یابد و اگر بر خلاف آن تحليل داو جونز حرکت کند ، باید کاهش یابد.
حجم کم نشان دهنده ضعف در روند است.
به عنوان مثال ، در بازار گاوی، با افزایش قیمت ، حجم باید افزایش یابد و در هنگام بازگشت ثانویه کاهش یابد.
اگر در این مثال در هنگام بازپس گیری حجم افزایش یابد ، این می تواند نشانه ای از روند معکوس باشد .
روندها ادامه دارند تا زمانی که یک واژگونی واضح رخ دهد
وارونگی در روندهای اولیه را می توان با روند ثانویه اشتباه گرفت.
تعیین اینکه آیا یک صعود در بازار خرس معکوس است یا یک حرکت کوتاه مدت است که باید با پایین آمدن پایین تر همراه باشد ، دشوار است و تئوری داو با تأکید بر تأیید برگشت احتمالی احتیاط را تأیید می کند.
3 دلیل که سقوط داوجونز باعث کاهش بیت کوین به زیر 10 هزار دلار نمی شود!
عدم تاثیر سقوط دائو بر کاهش بیت کوین
سقوط Daoباعث کاهش Bitcoin نمی شود
با پایین آمدن شدید داو جونز ، قیمت بیت کوین کاهش یافت اما بر پایه سه دلیل اصلی می توان گفت که قیمت بیت کوین روند کاهشی بیشتری نخواهد داشت.
بازار سهام ایالات متحده به علت افت میانگین معاملات صنعتی داو جونز (DJIA) در معاملات پیش از بازار 358 واحد سقوط کرد. . قیمت بیت کوین (BTC) نیز در معاملات عمده به 10،374 دلار کاهش یافت .
سه دلیل اصلی می تواند ارزش کوتاه مدت بیت کوین را تقویت کند. این سه دلیل ،کاتالیزورهای احتمالی بسته تحریک کننده ، واکنش فنی شدید BTC و سطح پشتیبانی 10500 دلاری انعطاف پذیر هستند.
بسته محرک
در طول ماه های گذشته ، داو جونز برای روش های درمان COVID-19 تلاش زیادی کرده است. عوامل مختلف سیاسی از جمله روابط ایالات متحده و چین و بن بست محرک ، فشار قابل توجهی بر داو گذاشته است.
طبق گوگل فاینانس ، از 2 سپتامبر ، داو 4.4٪ کاهش یافته است. شاخص های سنگین فناوری ، مانند S&P 500 و Nasdaq Composite ، زیان بیشتری در حدود 5.6٪ داشتند.
آزمایش غیر منتظره مثبت COVID-19 رئیس جمهور آمریکا ، بازار را بیشتر به هم ریخت. قیمت بیت کوین همزمان با داو در 12 ساعت گذشته پس از توییتر رئیس جمهورایالات متحده مبنی بر مثبت بودن کوید نوزده اش، کاهش یافت.
اگرچه این خبر در ابتدا باعث افت بازار شد ، اماشاید باعث شود جمهوری خواهان در مورد پیشنهاد بسته محرک تجدید نظر کنند.
در اول اکتبر ، دموکرات های مجلس نمایندگان رسماً لایحه محرک 2،2 تریلیون دلاری از جمله بررسی مستقیم محرک ها را تصویب کردند. دولت ترامپ و جمهوری خواهان با بیان اینکه عناصر غیرضروری در معامله وجود دارد ، آن را رد کردند.
اما با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و سقوط بازار ، می تواند باعث شود که دولت ترامپ در راستای بسته محرک تلاش کند. وقتی محرک تأیید شود ، احتمالاً باعث افزایش بیت کوین و داو می شود و به طور بالقوه جنبش BTC را افزایش می دهد.
بیت کوین شاهد تقویت قوی است
زمانی که Dow در جلسه معاملات قبل از بازار ،بیش از 300 واحد سقوط کرد ، Bitcoin نیز در Coinbase به حدود 10،380 دلار کاهش یافت.
از آن زمان به بعد ، بیت کوین روند افزایشی را اغاز کرد. BTC در نمودارهای چارچوب زمانی قیمت های زیر 10،400 دلار را تجربه کرد اما به سرعت برگشت. BTC اکنون در حال ادغام در زیر 10،500 دلار است که از اوایل ماه آگوست به عنوان یک سطح حمایت مهم برای آن عمل کرده است.
یک تریدر با نام مستعار “بنیامین بلانت” گفت که ارتباط بیت کوین با سهام بیشتر از طلا است. با در نظر گرفتن همبستگی تقویت شده ، اگر سهام پس از واکنش اولیه بازار دوباره افزایش یابد ، می تواند از فشار بیت کوین بکاهد. این تریدر گفت:
“من فکر می کنم ، یک بار برای همیشه، همه باید باهم توافق کنیم که بیت کوین با طلا ارتباط ندارد و به ارزش سهام ها وابسته است .”
سطح حمایتی 10500 دلاری
در دو ماه گذشته ، هنگامی که بیت کوین دقیقاً تحت سطح حمایت بحرانی ادغام شد ، شکست تاریخی متحمل شد.
تریدرها همچنین می گویند که ممکن است اتهامات عنوان شده علیه BitMEX ، در طولانی مدت رویداد مایوس کننده ای باشد. Cantering Clark ، تریدر ارزهای دیجیتال، نوشت:
“از نظر جریان سفارش ، من اختلاف زیادی بین LTF سایر داده های حجم معاملات سایر صرافی ها و Mex مشاهده نمی کنم. ایا این اتفاق رویدادی مایوس کننده است؟ “
تحلیلگران پیش بینی می کنند که اتفاقی که برای BitMEX افتاد در کوتاه مدت تأثیر کمتری بر بیت کوین داشته باشد و بهبود بیت کوین در منطقه پشتیبانی 10،500 دلار ، چشم انداز میان مدت میان BTC را حفظ می کند.
تئوری داو چیست و تکنیکال بر چه اساسی شکل گرفت؟
تئوری داو یک رویکرد برای توسعه معاملهگری است که توسط چارلز داو تهیه شده است. چارلز داو و شریک تجاریاش ادوارد جونز در سال ۱۸۸۲ شرکت داوجونز را تأسیس کردند. اکثر تکنسینها و دانشجویان بازار معتقدند بیشتر آنچه که ما امروزه تحلیل تکنیکال مینامیم، منشا آن در نظریههایی است که برای اولین بار توسط داو مطرح شده است. بیشتر تحلیلگران ایدههای اصلی داو را می شناسند و آنها را به کار میگیرند.
در ۳ ژوئیه ۱۸۸۴، داو اولین میانگین سهام بورس را که متشکل از قيمت نهایی یازده شرکت بود را منتشر کرد؛ این یازده شرکت از ۹ شرکت راه آهن و دو شرکت تولیدی تشکیل میشدند. داو احساس کرد که این یازده سهام نشانهی خوبی از سلامت اقتصادی کشور است.
در سال ۱۸۹۷، داو تعیین کرد که دو شاخص جداگانه بهتر می توانند این سلامت را نشان دهند: یکی شاخص دوازدهگانهی شرکتهای صنعتی که به شاخص میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) معروف است و دیگری شاخص بیست شرکت راه آهن که به شاخص میانگین حمل و نقل داوجونز (DJIT) معروف است. سال بعد در سال ۱۹۲۸ تعداد شرکتهای مؤثر در شاخص صنعت به عدد ۳۰ رسیدند. سردبیران وال استریت ژورنال این لیست را در سالهای بعد چندین بار به روز کردند.
داو در سال ۱۹۰۲ درگذشت و پیش از مرگش کتابی در مورد تئوری خود ننوشت. اما، چندین نفر از پیروان ایدههای وی اقدام به گرداوری و انتشار سرمقالههای وی کردند که از این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«فشارسنج بازار سهام» از ویلیام.پی.همیلتون (۱۹۲۲)
«تئوری داو» از رابرت رنا (۱۹۲۳)
«چگونه به بیش از ۱۰ هزار سرمایهگذار در سودآوری سهام کمک کردم» جورج شفر (۱۹۶۰)
«تئوری داو امروز» ریچارد راسل (۱۹۶۱)
داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل، معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کلیت بازار، میتوان شرایط آن را به دقت ارزیابی کرد. البته این نظریه در تاریخ بیش از ۱۰۰ ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است اما همچنان زیربنا و پایه اصلی نظریات تجزیه و تحلیل بازار است.
در اینجا شش اصل اساسی تئوری داو شرح داده خواهد شد:
۱-همه چیز در بازار (قیمت) لحاظ شده است
نظریه داو شبیه نظریه بازار کارآمد (EMH) عمل میکند زیرا بیان میکند که قیمت داراییها، تمام اطلاعات موجود در بازار را دربرمیگیرد. این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.
بر اساس این نظریه پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیران وتمام عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری شده است ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند. در یک برداشت دقیقتر حتی میتوان گفت تمام رویدادهای آینده نیز در قیمت لحاظ شدهاند.
۲- در بازار سه روند اصلی وجود دارد
روند صعودی از دیدگاه داو این گونه تعریف می شود: هرگاه قیمت در یک موج صعودی بالاتر از موج صعودی پیش از خودش قرار گیرد یا قیمت در یک موج نزولی بالاتر از موج نزولی پیش از آن قرار گیرد یا به عبارت سادهتر کفها بالاتر از کفهای قبلی و سقفها بالاتر از سقفهای قبلی قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت. در واقع روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و برعکس این حالت مجموعهای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی مینامیم. در یک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند ولی در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است. این تعریف داو، اساس تحلیل روندهاست.
از نظر داو یک روند شامل سه روند دیگر است .
برای مشاهده ادامه مطلب به صفحه تئوری داو چیست؟ در سایت UtoFX مراجعه کنید.
برای پیگیری اخبار، تحلیل و آموزشهای بازار جهانی و فارکس به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً صد سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً اولین ابزاری است که اکثر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تاریخچه و مفاهیم اولیه تئوری داو
تئوری داو (Dow) یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در معاملات بازارهای مالی و همچنین بازار ارزهای دیجیتال به کار گرفته میشود. این تئوری اولین بار توسط چارلز داو (Charles H Dow) مطرح شد و بعدها در مجموعه مقالات ژورنال وال استریت منتشر گردید. ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) در طرح این نظریه با جونز همکاری داشتند. جونز در سال 1902 فوت کرد و فرصت نکرد نظریهاش را در مورد بازارهای سهام به صورت کامل بیان کند.
همانطور که اکنون میدانیم، تئوری داو (Dow) در طول عمر 110 سالهاش با کوشش افرادی همچون ویلیام همیلتون (William Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea) و ریچارد راسل (Richard Russel) تکامل یافته است. برخی جنبههای این تئوری مانند توجه به بخش حملونقل و راهآهن به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است. علیرغم اینکه این تئوری در تحلیل تکنیکال داراییهای مالی به کار میرود، اما همچنان از منظر فاندامنتال نیز حائز اهمیت است.
تمام مباحثی که در تئوری Dow مطرح میشود، میتواند به نحو مؤثری در معاملات ارزهای دیجیتال و ابزار مشتقه آن به کار رود.
در این مقاله به جزئیات تئوری داو میپردازیم و فرض میکنیم که مخاطبان با مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال مثل خطوط حمایت و مقاومت و خطوط روند آشنایی کافی دارند.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار هنگامی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از از زمان پیدایشش در ابتدای دهه 90 میلادی، اولین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسبوکار باشد.
تئوری داو (Dow) از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات فراوانی شده اما تحليل داو جونز با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان پس از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی ششگانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند بخش تشکیل شده که به اصول اساسیِ ششگانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر اساس فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که تمامی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری دارایی منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر بخشی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف ریسک تأثیرگذارند) توسط افراد تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال تمامی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ زیرا از نظر برخی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور مثال نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات تحليل داو جونز مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر اساس مدتزمانشان به سه دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و اغلب خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از سه هفته دوام دارند.
در تصویر بالا انواع سهگانه روندها در نمودار قیمت بیت کوین بر حسب دلار نمایش داده شده است. شناخت این سه روند به تریدر کمک میکند که با ورود و خروج به موقع خود به بازار حداکثر سود ممکن را از هر معامله به دست آورد.
اصل 3: هر روند اصلی تحليل داو جونز سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از سه مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): پس از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کمارزش سرمایهگذاری میکنند، رفتهرفته تعداد بیشتری از تریدرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفتهبازی سود بیشتری کسب کنند اما تازهواردان متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و در نتیجه از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو (Dow) میگوید که روندهای اصلی، علیرغم بروز برخی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این بدان معنا است که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهدهشده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال سایر شاخصها همخوانی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر میانگین صنعتی داو جونز (the Dow Jones Industrial Average) نشان دهد که روند اصلی صعودی جدیدی آغاز شده اما در عین حال شاخصی دیگر حکایت از روندی نزولی دارد، در این صورت تریدر نباید تصور کند که روند جدیدی آغاز شده است.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای اولین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. تمامی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند تریدرها را در شناخت و پیشبینی تحليل داو جونز شرایط کلی اقتصادی یاری کند. طبق نظریه داو سه نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی نیز سه مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً 100 سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً نخستین ابزاری است که بیشتر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار وقتی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از زمان پیدایشش در آغاز دهه 90 میلادی، نخستین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسب و کار باشد.
تئوری داو از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات بسیاری شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان بعد از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی 6گانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند قسمت تشکیل شده که به اصول اساسیِ 6گانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: همهی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر طبق فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که همهی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری سرمایه منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر قسمتی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف خطر تأثیرگذارند) توسط اشخاص تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال همهی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ چون از نظر بعضی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور نمونه نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر طبق مدت زمانشان به 3 دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی(Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی(Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و بیشتر خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. اصولا میان 3 هفته تا 3 ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی(Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از 3 هفته دوام دارند.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از 3 مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت(Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی(Public Participation): بعد از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کم ارزش سرمایهگذاری میکنند، رفته رفته تعداد بیشتری از معامله گرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع(Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفته بازی سود بیشتری کسب کنند اما تازه کاران متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و بنابراین از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها تحليل داو جونز به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو میگوید که روندهای اصلی، برخلاف بروز بعضی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این به آن معناست که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهده شده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال دیگر شاخصها همخوانی داشته باشد.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای نخستین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. همهی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند معامله گرها را در شناخت و پیش بینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. بر اساس نظریه داو 3 نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که بیشتر بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی هم 3 مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.