صبر استراتژیک چیست

استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟
تهران- ایرنا- تهران نباید وارد تحریک پذیری آمریکا شود و نگذارد فضای آرام منطقه ناآرام شود. ایران دارای قدرت منطقهای شناخته شده است که آن را در بعد نظامی با شکار پهپاد آمریکایی به نمایش گذاشت. هرچند بزرگ نمایی شکار درست نیست. باید مراقبت کرد بزرگنماییِ قدرت تبدیل به باور کاذب در جهت افزایش تحریک پذیری نشود؛ چراکه آمریکاییها همواره در این مسائل با برنامه ریزی دقیق تلاش میکنند طرف مقابل را در وضعیت انجام شده قرار دهند و با عقب نشینیهای تاکتیکی بتوانند استراتژی خود را در بزنگاه پیاده کنند. این امر باید مورد نظر مسئولان باشد که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی آنها خواهند بود.
به گزارش تارنمای فرارو؛ روز پنجشنبه ایران یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کرد. واکنشها در آمریکا تا حدی بود که حتی خبر حمله قریبالوقع نظامی هم در رسانهها منتشر شد، اما ادعای انصراف ترامپ از حمله نظامی در لحظات آخر نشان داد دولت آمریکا سیاست تدریجی و پیچیدهای را در قبال ایران اتخاذ کرده است.
سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران در حالی صورت گرفت که در هفتههای گذشته آمریکا ایران را به دست داشتن در اقدامات خرابکارانه در ۶ نفتکش متهم کرده بود. پس از حمله ایران به پهپاد جاسوسی آمریکا ترامپ مدعی شد در نظر داشته به سه هدف در ایران حمله کند، اما پس از آنکه به او گفتند چنین حملهای به مرگ ۱۵۰ نفر منجر خواهد شد، تصمیم گرفت این حمله را لغو کند.
در شرایطی که تنشهای نظامی بین دو طرف به وضعیت پیچیدهای رسیده است در گفتگو با مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه به بررسی سیاستها و اهداف آمریکا از اقدامات اخیر پرداخته ایم .
متن گفتگوی فرارو با این کارشناس مسائل بین الملل را در ادامه میخوانید:
بعد از اینکه ایران پهپاد آمریکا را هدف قرار داد، اخباری مبنی بر عملیات قریب الوقوع آمریکا به برخی مراکز در ایران منتشر شد، اما آنطور که ترامپ میگوید در لحظات آخر منصرف شده است. به نظر شما دلیل اصلی آمریکا از عدم واکنش نظامی چیست و ترامپ چه هدفی را دنبال میکند؟
آمریکا با رهبری ترامپ در کاخ سفید در موقعیت خودبرتربینانه قرار دارد و به قول خود در ارتباط با ایران، کره شمالی و ونزوئلا عجلهای از خود نشان نمیدهد. آمریکا بر اساس پارادایم آشوب، دکترین بازیگر دیوانه و سیاست کلان ابهام و پیچیدگی استراتژی جوجیتسو (تحریک کردن، جاخالی دادن و پرتاب کردن) را در پیش گرفته است.
آمریکا تمام توان خود را خرج میکند تا بتواند زمینهساز ایجاد فضای مناسب برای تحریک تهران شود؛ به این معنا که ایران به سوی ایجاد فضای تنش با آمریکا وارد شود و در این فضای پرتنش آمریکا رویکردِ گفتاری مناسب در جهت اقناع افکار عمومی برای به نمایش گذاشتن قدرت ایران به عنوان «یک تهدید برای نظم منطقهای و بین المللی » را به خوبی ترسیم کند. آمریکا جنگ رسانهای خود را به جنگ اقتصادی گسترده و پیچیده علیه ایران تبدیل کرد و اکنون تلفیق جنگ رسانهای و پیچیده اقتصادی را به جنگ روانی معنادار در جهت برساخت یک رویداد گفتاری مناسب برای یک کنش جدی علیه ایران آماده میسازد.
اقدامات ایران از دید آمریکاییها و شخص ترامپ (و تیمی که او را از نظر اجرایی همراهی و از نظر ذهنی در بنیادهایی مثل « هریتیج » تغذیه میکنند) زمینه ساز اقناع افکار عمومی به ویژه درون آمریکا و در محیط میانی به ویژه اروپای متحد و سپس نظام بین الملل است که بپذیرد یک حمله مشروع یا یک جنگ مقدس علیه ایران شکل گیرد. اگر این فرآیند به خوبی طی شود، آمریکا دچار پیامدهای منفی ناشی از حمله به افغانستان و عراق نخواهد شد.
درسهای این دو جنگ در جهت مدیریت افکار عمومی در دوران بوش دوم و اوباما و پشتوانهای که از عملیات «طوفان صحرا» روی میز کارشناسان امنیتی و نظامی آمریکا قرار گرفت، اکنون به آنها آموخته است که اگر بخواهند حمله جدیدی در خاورمیانه ( آنهم علیه ایران یعنی یک قدرت برتر منطقهای با سابقه تمدنی بسیار بالاتر از افغانستان و عراق) برانگیزند در جهت اقناع افکار عمومی باید بتوانند صحنه پرور فضای مناسب در جهت آغاز یک جنگ مقدس علیه ایران با اجماع میان آمریکا و همپیمانانش از یک سو و عدم مخالفت افکار عمومی در جهان شود.
این اقناع افکار عمومی و اجماع سازی تا کجا ادامه پیدا میکند؟ اگر حوادثی مانند شکار پهپاد آمریکایی از طرف ایران یا حوادث مبهمی مثل انفجار نفت کشها در منطقه ادامه پیدا کند، واکنش آمریکا همچنان صبر خواهد بود؟
دیدگاه من این است که آمریکاییها در حال سنجش افکار عمومی هستند. اگر آنها درون کشورشان رضایت ۷۰ درصد به بالا در مورد برخورد نظامی داشته باشند هیچ درنگی در حمله نظامی به ایران نخواهند کرد. آمریکا یک حکومت متکی به درآمد نفتی یا معادن و ذخایر نیست که در چارچوب آن یک دولت اقتدارگرا در آن حاکم باشد و بدون خواست مردمی که مالیات میدهند بتواند بنابر فرمان یک شخص یک جنگ را شروع کند. افکار عمومی آمریکا بیش از نهادهایی مثل کنگره میتواند رهبران را از اوج قدرت به فرش ذلت بکشاند.
ترامپ الان در حال آماده کردن افکار عمومی، آنهم نه تنها در داخل آمریکا بلکه حتی در درون ایران است. وقتی او در ماجرای آماده سازی برای حمله به تهران میگوید به دلیل کشته شدن احتمالی ۱۵۰ ایرانی دستور عدم حمله را صادر کرده است، قصد دارد نشان دهد برای او حتی امنیت جانی مخالفان نظامی اش هم اهمیت دارد. این اظهارات از جهت نشان دادن فضای تطبیقی میان او و آنهاییست که خود آنها را تروریست میخواند! پس ترامپ آرام آرام میخواهد افکار عمومی را در چارچوب این رویکرد گفتاری با خود همراه کند و با این نوع موضع گیری ، زمینههای ایجاد فشار بین المللی بر تهران را بیشتر کند.
ترامپ از حمله به سه مکان در ایران سخن گفته بود. برخی ناظران هم به جای استفاده از واژه جنگ از «حمله تاکتیکی» سخن میگویند. به اعتقاد شما راهبرد آمریکا در مورد اقدام نظامی علیه ایران چیست؟
آمریکا در وضعیت کلاسیک در استفاده از نیروی نظامی دو گام داشت: نخست «تهدید به حمله» و سپس «حمله». اکنون این گامها سه مرحله شده است: «تهدید به حمله»، «نمایش حمله» و سپس «حمله». آمریکا بر این اساس میخواهد مشروعیت بیشتری برای حملات نظامی خود بر اساس تجربیات جنگهای دو دهه اخیر به دست آورد. اکنون آمریکا از تهدید وارد «نمایش حمله» نظامی شده است و سعی میکند اشتیاق به جنگ در تهران را تحریک کند و فشارهای همه جانبه ایران را به این نتیجه برساند که یا باید ایستاده بمیرد یا نشسته و تسلیم.
به نظر شما در شرایط کنونی بهترین اقدام از طرف ایران چه میتواند باشد؟
تهران نباید وارد تحریک پذیری آمریکا شود و نگذارد فضای آرام منطقه ناآرام شود. ایران دارای قدرت منطقهای شناخته شده است که آن را در بعد نظامی با شکار پهپاد آمریکایی به نمایش گذاشت. هرچند بزرگ نمایی شکار درست نیست. در افغانستان هم چند فروند آر-کی و-۴ با مشکلاتی رو به رو شدند و در سال ۲۰۱۲ قرار بود این پهپادها از رده خارج شوند. پس باید در پشت سناریوها مراقبت کرد بزرگنماییِ قدرت تبدیل به باور کاذب در جهت افزایش تحریک پذیری نشود؛ چراکه آمریکاییها همواره در این مسائل با برنامه ریزی دقیق تلاش میکنند طرف مقابل را در وضعیت انجام شده قرار دهند و با عقب نشینیهای تاکتیکی بتوانند استراتژی خود را در بزنگاه پیاده کنند. این امر باید مورد نظر مسئولان باشد که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی آنها و در بالاترین سطح رهبر انقلاب است.
آمریکا راه فشار حداکثری را برای مقابله تدریجی با ایران در پیش گرفته است و ایران هم اعلام کرده اجازه نمیدهد آمریکا ایران را به اصطلاح «قورباغه آب پز» کند. آیا اقدامات ایران را میتوان برای تغییر بازی و امتیاز گرفتن احتمالی از اروپاییها یا روسیه که مخالف جنگ هستند تفسیر کرد؟ آیا چنین اقداماتی در جهات تغییر معادلات منطقه مؤثر است؟
به نظر من معادله بازی در ایجاد هراس در دل اروپاییان در جهت تضمین عدم حرکت نظامی در خلیج فارس به نتیجه نخواهد رسید. آمریکا به نفت خروجی از تنگه هرمز نیاز ندارد، کسانی که به آن احتیاج دارند کشورهای پیشرفته صنعتیِ رقیب آمریکا هستند که یا مثل اروپا متحد آمریکا هستند یا مثل چین و روسیه متحد نیستند، ولی برای همکاری در جهت تأمین امنیت در کنار آمریکا مینشینند و رقابت شدیدی با این کشور دارند.
از این رو اگر تحریکات ایران در تنگه هرمز موجب اختلال صدور نفت شود، برای آمریکایی که حدود ۱۳ میلیون بشکه نفت در روز تولید میکند و میتواند از بازارهای حاشیهای، نفت تهیه کند اهمیتی ندارد. این اختلال بیشترین ضربه را به اروپای متحد، چین و کشورهای صنعتی مثل اعضای گروه ۲۰ میزند. در این حال، آمریکا اگر بتواند انرژی صنعت خود را با نفت داخلی و انرژیهای جایگزین تأمین کند، با تأخیر پیشرفت صنعتی و تولید در کشورهای رقیب میتواند از فرصت به دست آمده برای ایجاد فاصله بیشتر با رقبا استفاده کند. تحریک ایران به اقدام نظامی در منطقه در غایت الوثقیِ حرکت به نفع آمریکا تمام میشود.
از سوی دیگر با ایجاد اختلال در تنگه هرمز، این آمریکاست که وارد عمل شده و تلاش میکند با تأمین امنیت عبور و مرور نفت کشها (مانند جنگ نفت کشها در دوره جنگ ایران و عراق) حجم بیشتر نظامی را در تنگه هرمز و تنگه عدن مستقر کند. این نیز یکی از اهداف آمریکا برای چیرگی بر « نوهارتلند » است که در نظریه « هارتلند بزرگ» در دهه ۸۰ بیان کرده اند .
در واقع آمریکا در این فرصت با یک تیر دو نشان خواهد زد و سپس میتواند اهداف خود در قبال اوَلیت استراتژیک (ایران) و سپس اولویت استراتژیک (چین) را دنبال کند. این برنامه ریزی توسط اتاقهای فکر فراجناحی آمریکا طراحی شده است و فرقی بین دولت اوباما و ترامپ نیست.
شما در مورد پیامدهای اقدام ایران به بحث نفت اشاره کردید. از منظر امنیتی هم میتوان به این موضوع نگاه کرد. ممکن است ایران با اقدامات خود قصد داشته باشد وانمود کند «بازیگر عقلانی» نیست و هر لحظه ممکن است منافع آمریکا در منطقه را با خطر جدی مواجه کند و به این صورت امتیازاتی از طرف دیگر بگیرد.
کنشمندان در منطقه سه دسته اند : کنشگر، کنشورز و کنشور . کنشور (ایران) بازیگر است و بازیگر قدرت کنش ورزی و کنشگری ندارد. آنچه که در جهان نشان دهنده «کنشگری» است قدرت بالا از منظر پیشرانهای مؤثر در جهت اثرگذاری بر رویدادها و روندهاست. اگر یک کشور بتواند بر ۴ گزینه رویداد، روند، تصویر و اقدام تأثیر بگذارد «کنشگر» است یعنی رهبری حرکتها را به عهده میگیرد. (آمریکا این ویژگیها را دارد). اگر کشوری فقط بر رویداد و روند تأثیر بگذارد « کنشورز » است یعنی مدیریت میکند و اگر مانند ایران تنها بتواند رویدادی ایجاد کند « کنشور » یا بازیگر است و اگر بازیگری از حد متعادل بازیگری و ایجاد رویداد خارج شود به سیستم درونی خودش ضربه میزند.
شناسایی حد ایجاد رویداد باید از طرف ایران به خوبی تشخیص داده شود. اگر اقدامات ایران از مرز کنشوری خارج شود همانی است که آمریکا میخواهد. نکتهای که ترامپ در مورد پهپاد گفت در این زمینه بسیار قابل توجه است. او گفت: در این پهپاد نیروی انسانی وجود نداشت. اگر وجود داشت کشتن ۱۵۰ نفر معقول بود. او به طور تلویحی ایران را تحریک میکند که اگر میخواهید اراده آمریکا را بسنجید یکی از آمریکاییها در منطقه را بکشید و در یک اقدام نظامی آشکار را اعلام کنید. این اقدام مد نظر آمریکاست و ممکن است این مرز را کشورهای منطقه بشکنند و آن را به ایران نسبت دهند. این نکتهای است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
شطرنج ایران و آمریکا پیش از مذاکرات/ صبر استراتژیک یا فشار حداکثری، کدام سیاست پیروز است؟
آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بپردازد.
به گزارش خبر فوری ، مذاکرات هسته ای بین ایران و غرب بار دیگر تبدیل به بحث روز محافل سیاسی و رسانه های دنیا شده است. سفر صبر استراتژیک چیست اخیر جو بایدن به رم و دیدار با مقامات تروئیکای اروپا (آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون) و بحثشان درباره برجام و مذاکره با ایران باعث شد بسیاری بار دیگر به مساله هسته ای ایران توجه کنند.
با این حال، مشخص است که مذاکرات هسته ای که قرار است در ادامه نشست وین برگزار شود، دچار یک گره شده است. این گره را به خوبی با مشاهده رفتار سیاسی مقامات کشور خودمان و آمریکا می توانیم درک کنیم.
موضع ایران؛ عجله ای نیست!
اما مساله دقیقا کجا است؟ مساله اصلی "زمان" است. آنطور که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران در تازهترین اظهارات خود تصریح کرده، در صورتی که مساله صِرف بازگشت (به برجام) باشد، ایران اشتیاق زیادی برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای ندارد. اما دلیل این بی میلی چیست؟ پایگاه خبری رای الیوم در گزارشی سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد.
رای الیوم در این رابطه می نویسد: "همانطور که میدانیم، ایران در دوره قبل برای کاهش تحریمها تلاش زیادی کرد و پس از روی کار آمدن بایدن هم دانستند که دولت جدید شکست استراتژی فشار حداکثری ترامپ را درک کرده و آن را شکست خورده میداند، پس ممکن نیست به آن بازگردد. به این ترتیب، ایرانیها با اطمینان میدانند که دولت بایدن گزینههای محدودی دارد. از سوی دیگر با توجه به اینکه ایالات متحده به تنهایی از توافق هستهای خارج شده و این بار قصد بازگشت را دارد، طبق ارزیابیهای ایران، واشنگتن باید بهایی را بپردازد.
ایرانیها میدانند آنچه باعث حساسیت بیشتر دولت آمریکا شده، توافق امضا شده بین تهران و چین و به موازات آن، برنامههای هستهای ایران است، هر چند که واشنگتن به صورت علنی این دغدغههای خود را اعلام نمی کند. از این رو، مسئولان ایرانی به این مساله به عنوان اوراق مهمی برای بالا بردن سقف خواستههای خود حتی فراتر از توافق سال ۲۰۱۵ نگاه میکنند." ( اینجا بخوانید).
بنابراین، اگر تحلیل رای الیوم درست باشد باید بگوییم ایران به دنبال این است که بازگشت آمریکا به برجام را پرهزینه کند تا دیگر به فکر نقض تعهد خود نیفتاده و با بازگشت احتمالی جمهوری خواهان، برجام مجددا گوشت قربانی نشود.
تاکید ایران بر تعهد دادن آمریکا در مورد عدم نقض برجام دقیقا به همین علت بوده و است.
موضع آمریکا؛ فشار متقابل و ایجاد هیاهو
اما واکنش آمریکا به این حرکت ایران چیست؟ بررسی اظهارات مقامات آمریکا نشان می دهد آنها یک بازی "فشار متقابل" را راه انداخته اند. کافی است به اظهارات اخیر جو بایدن توجه کنید. بایدن در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ گفت: "همچنان داریم از نتایج تصمیم بسیار بد ترامپ در خروج از برجام رنج میبریم."
او با این اظهار نظر کاملا قبول کرد که علت اصلی به هم خوردن برجام اقدام نابخردانه ترامپ و آمریکا بوده است. با این حال، حاضر نشد تبعات اظهار نظر خود را بپردازد و بلافاصله شروع به تهدید ایران کرد و گفت که واشنگتن به اقدامات ایران علیه منافع آمریکا از جمله حملات پهپادی، پاسخ میدهد.
سیاست "فشار متقابل" آمریکا را به نحو بهتری در اظهارات اخیر آنتونی بلینکن (وزیر امور خارجه آمریکا) مشاهده می کنیم. بلینکن در گفتگو با مجری برنامه (face the nation) شبکه CBS در رابطه با مذاکرات هسته ای احتمالی با ایران گفت: ما همچنان در صورت لزوم، گزینههای دیگری را بررسی می کنیم؛ البته در صورتی که ایران آماده تعامل سریع و با حسن نیت نباشد و مذاکراتی را که در ژوئن متوقف شد، ادامه ندهد. اگر بتوانیم به پایبندی متقابل برگردیم، هر دو کشور در اسرع وقت به توافق برمی گردند."
بلینکن در پاسخ به پرسش مجری در رابطه با اقدام نظامی علیه ایران هم گفت: "قبلا هم گفته ایم. همه گزینه ها روی میز است." بلینکن البته تاکید کرد که همه چیز به ایران بستگی دارد. او گفت: "ایران گفته اواخر نوامبر به مذاکرات بازمی گردد. خواهیم دید که آیا آنها واقعاً این کار را انجام میدهند یا خیر. این امر بسیار مهم خواهد بود."
بلینکن با این اظهار نظر سعی دارد فشار را از روی آمریکا بردارد و ایران را مسئول به هم خوردن برجام بداند. مقصود از "فشار متقابل" دقیقا همین است. آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بعد از نابودی برجام بپردازد.
باید دید سرانجام این بازی چه می شود و کدام یک از طرفین پیروز این شطرنج بزرگ خواهند شد.
ایران با صبر استراتژیک در برجام میماند
ایران به مدت ۶۰ روز از فروش مازاد اورانیوم غنی شده و آب سنگین خودداری میکند. این خلاصه اقدام متقابل ایران در سالگرد خروج آمریکا از برجام، در واکنش به موج فشارهای اخیر واشینگتن علیه تهران و بی تفاوتی آشکار اروپاییان است.
طبق تعهدات ایران در برجام، ذخایر اورانیوم غنی شده بالای ۳۰۰ کیلوگرم و آب سنگین بیش از ۱۳۰ تن باید به خارج از کشور منتقل شود. اما محدودیتهای اخیر آمریکا در تمدید معافیت از تحریمهای هستهای ایران، عملاً امکان دریافت کیک زرد در مقابل تحویل ذخایر اورانیوم و همچنین انتقال ذخایر مازاد آب سنگین به انباری در عمان را از بین میبرد.
اکنون ایران میخواهد مطابق با بندهای ۲۴،۲۶ و ۳۶ توافق هستهای در مقابل عهد شکنی آمریکا، این تعهدات را متوقف کند. البته روشن نیست ساز و کار ایران برای خودداری از فروش مازاد اورانیوم غنی شده و یا انتقال آب سنگین در بازه زمانی دو ماهه چیست. زیرا در آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در ۱۶ فوریه ۲۰۱۹، ذخیره اورانیوم غنی شده ایران با خلوص ۳.۶۷ درصد، ۱۶۳.۸ کیلوگرم اعلام شد که با سقف ۳۰۰ کیلوگرم فاصله زیادی دارد. در همین گزارش ذخایر آب سنگین ایران نیز پایینتر از سقف مجاز است. به همین دلیل است که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، نامه اقدام متقابل ایران را مبهم توصیف کرده است. او میگوید باید دید اقدامات ایران چه خواهد بود و سپس تصمیمگیری کرد.
به هر ترتیب حسن روحانی، رئیس جمهور ایران صبح روز چهارشنبه با لحنی مداراجویانه و نه تهدید آمیز، جزئیات اقدامات متقابل ایران را تشریح کرد. مدارایی که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران آن را صبر استراتژیک توصیف کرده و همتای روسیاش از آن تقدیر کرده است.
رئیس جمهور ایران با اشاره به اینکه اقدام تهران با برجام همخوانی دارد، گفت: چنانچه در ۶۰ روز آینده ۵ کشور (انگلیس، فرانسه،آلمان، چین و روسیه)پای میز مذاکره آمدند و دغدغههای اصلی ایران از جمله تحریمهای نفتی و بانکی حل شد، تهران به تعهدات خود باز میگردد. در غیر این صورت، گام بعدی ایران تکمیل راکتور اراک و عدم پایبندی به غنی سازی در سطح ۳.۵ درصد است. ظریف که برای رایزنی با مقامات کرملین در مسکو، پایتخت روسیه حضور داشت، ضمن تکرار مواضع روحانی با تأکید بر اینکه این اقدام ایران در چارچوب برجام است، گفت: ایران به مدت یک سال در برابر این نقض عهد، صبر و بردباری پیشه کرد. اکنون بعد از یک سال صبر، ایران اقداماتی را که آمریکا اجرای آنها را غیرممکن کرده بود، متوقف میکند.
اروپا برجام را نجات دهد
مقامات تهران علاوه بر محکوم کردن خروج آمریکا از برجام، در یک سال اخیر بارها از سکوت اروپا در برابر فشارهای واشینگتن علیه ایران انتقاد کرده و همچنان امیدوارند اروپا به کمک برجام بیاید. نارضایتی از انفعال اروپا در بین خطوط بیانیه کاهش تعهدات ایران در برجام نیز به چشم میخورد. روحانی میگوید به جای هفتهها، ماهها به اروپا زمان داده شد تا قصور ایالات متحده را جبران کنند اما در عمل اتفاقی نیفتاد. با این حال او همچنان معتقد است، اروپا میتواند در بحث تحریمها به خصوص تحریمهای بانکی راهگشا باشد. ظریف نیز در توییتی نوشته است اروپا باید برای حفظ برجام قدم جلو بگذارد.
به همین دلیل است که روحانی موضوعاتی مانند مبارزه با قاچاق و ترانزیت مواد مخدر به اروپا، مهاجران غیر قانونی و امنیت منطقه را مطرح میکند و میگوید هزینهای که ایران برای این فعالیتها میپردازد، بسیار زیاد است. او میگوید:«نمیشود برجامی باشد و هزینهاش را ما بپردازیم.»
این شاید هشداری از جانب تهران باشد که همچنان باور دارد باوجود کنارهگیری آمریکا از برجام، اروپا میتواند شریان حیاتی نقل و انتقالهای بانکی برای ایران را باز کند و ابتکار عملهایی مانند اینستکس را نه روی کاغذ، بلکه در عمل اجرا کند. از نگاه تهران، حرکت اروپا در این مسیر آن را از زیر سایه آمریکا خارج میکند، اما به نظر نمیرسد بروکسل انگیزهای برای ظاهر شدن در نقش منجی برجام داشته باشد.
واکنشهای اولیه بریتانیا ، فرانسه و آلمان به کاهش تعهدات ایران بر خلاف انتظار تهران، دلگرم کننده نبوده است. وزیر دفاع فرانسه در واکنش به اعلام توقف اجرای برخی تعهدات ایران ذیل برجام گفت، چیزی بدتر از خروج ایران از توافق هستهای وجود ندارد و تروئیکای اروپا تمام تلاش خود را انجام میدهد تا توافق (هستهای) را زنده نگه دارند. فلورانس پارلی هشدار داد اگر ایران به تعهداتش پایبند نباشد، در آن حالت، مسئله آغاز مکانیسمی که ممکن است به اعمال تحریمها منجر شود، روی میز خواهد بود.
از سوی دیگر انگلیس که میزبان وزیر امور خارجه آمریکا است، تصمیم ایران برای متوقف کردن برخی اقداماتش در برجام را ناخوشایند خواند و اعلام کرد توقف پایبندی ایران به تعهداتاش پیامدهایی به دنبال خواهد داشت. جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلیس در کنفرانس خبری مشترک با پمپئو گفت: تا زمانی که ایران به تعهداتاش پایبند باشد، لندن نیز متعهد خواهد بود او به ایران هشدار داد قبل از عهد شکنی به خوبی فکر کند. هانت با تأکید بر اینکه از جانب همتایان اروپایی خود نیز سخن میگوید از ایران خواست در تصمیم اخیر خود تجدید نظر کند.
همچنین آلمان، دیگر عضو مذاکرات هستهای منتهی به برجام ضمن ابراز تأسف از مواضع تهران از ایران خواسته اقدام تحریک آمیزی انجام ندهد. سخنگوی وزارت امور صبر استراتژیک چیست خارجه آلمان گفت این کشور به توافق هستهای پایبند است و انتظار دارد ایران نیز به آن متعهد بماند.
واکنش سرد اروپا به بازی ایران با کارت تعهداتاش در برجام ناشی از قدرت مانور محدودی است که رفتارهای ایران برای این قاره سبز ایجاد کرده است. تهدید اسرائیل، روابط متشنج با عربستان و افشای طرحهای ترور در شهرهای اروپایی که برخی آن را به جمهوری اسلامی نسبت دادهاند، از جمله عواملی است که مانع از حمایت عملی بروکسل از تهران میشود.
علاوه بر این، روسیه و چین که ایران بر شراکت اقتصادی با آنها تکیه دارد، باوجود تأکید بر حفظ برجام و پایبندی به آن، واکنش محافظهکارانهای نشان داده اند. مسکو اقدام اخیر تهران را نتیجه رفتار نسنجیده آمریکا توصیف کرده و میگوید، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه قبلا در این مورد به آمریکا هشدار داده بود. سخنگوی وزارت امور خارجه چین نیز خواستار اجرای کامل برجام شده است.
گام بعدی
روحانی در سخنان خود به طور ملموسی تلاش میکند به افکار عمومی در داخل و خارج از ایران اطمینان دهد، تهران قصد خروج رسمی از برجام را ندارد. هزینههای خروج از برجام مانع از آن میشود که دست کم در شرایط کنونی، این گزینه روی میز دولت روحانی قرار گیرد.
رئیس جمهور ایران میگوید در صورت به نتیجه نرسیدن ضرب الاجل دو ماهه، گام بعدی ایران تکمیل راکتور اراک و متعهد نماندن به سطح غنی سازی ۳.۵ درصدی است. گام هایی که در صورت عملی شدن برای حصول نتیجه به زمان زیادی نیاز دارند. تجربه دو دهه روند ساخت نیروگاه بوشهر نشان میدهد که تکمیل راکتور اراک در آینده نزدیک اتفاق نمیافتد. در مورد غنی سازی، باوجود اینکه علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران میگوید ۴ روزه به غنی سازی ۲۰ درصدی باز میگردیم، افزایش سریع حجم تولید با توجه به کاهش تعداد سانتریفوژها امکانپذیر نیست.
ایران با اعلام کاهش تعهدات در برجام در سالگرد خروج آمریکا، تیری در تاریکی رها کرده و قصد دارد با جلب توجهها، اروپا و شاید آمریکا را به واکنش وادار کند تا تنها دستاورد دولت روحانی از انفعال خارج شود. این در حالی است که نه تنها اروپا، بلکه روسیه و چین نیز هیچ پاسخی به خواسته اصلی ایران یعنی مذاکره ندادند و از تهران خواستند به تعهداتاش در برجام پایبند بمانند.
شطرنج ایران و آمریکا |صبر استراتژیک یا فشار،کدام پیروز است؟
آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بپردازد.
مذاکرات هسته ای بین ایران و غرب صبر استراتژیک چیست بار دیگر تبدیل به بحث روز محافل سیاسی و رسانه های دنیا شده است. سفر اخیر جو بایدن به رم و دیدار با مقامات تروئیکای اروپا (آنگلا مرکل، بوریس جانسون و امانوئل مکرون) و بحثشان درباره برجام و مذاکره با ایران باعث شد بسیاری بار دیگر به مساله هسته ای ایران توجه کنند.
با این حال، مشخص است که مذاکرات هسته ای که قرار است در ادامه نشست وین برگزار شود، دچار یک گره شده است. این گره را به خوبی با مشاهده رفتار سیاسی مقامات کشور خودمان و آمریکا می توانیم درک کنیم.
موضع ایران؛ عجله ای نیست!
اما مساله دقیقا کجا است؟ مساله اصلی "زمان" است. آنطور که حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران در تازهترین اظهارات خود تصریح کرده، در صورتی که مساله صِرف بازگشت (به برجام) باشد، ایران اشتیاق زیادی برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای ندارد. اما دلیل این بی میلی چیست؟ پایگاه خبری رای الیوم در گزارشی سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد.
رای الیوم در این رابطه می نویسد: "همانطور که میدانیم، ایران در دوره قبل برای کاهش تحریمها تلاش زیادی کرد و پس از روی کار آمدن بایدن هم دانستند که دولت جدید شکست استراتژی فشار حداکثری ترامپ را درک کرده و آن را شکست خورده میداند، پس ممکن نیست به آن بازگردد. به این ترتیب، ایرانیها با اطمینان میدانند که دولت بایدن گزینههای محدودی دارد. از سوی دیگر با توجه به اینکه ایالات متحده به تنهایی از توافق هستهای خارج شده و این بار قصد بازگشت را دارد، طبق ارزیابیهای ایران، واشنگتن باید بهایی را بپردازد.
ایرانیها میدانند آنچه باعث حساسیت بیشتر دولت آمریکا شده، توافق امضا شده بین تهران و چین و به موازات آن، برنامههای هستهای ایران است، هر چند که واشنگتن به صورت علنی این دغدغههای خود را اعلام نمی کند. از این رو، مسئولان ایرانی به این مساله به عنوان اوراق مهمی برای بالا بردن سقف خواستههای خود حتی فراتر از توافق سال ۲۰۱۵ نگاه میکنند." (اینجا بخوانید).
بنابراین، اگر تحلیل رای الیوم درست باشد باید بگوییم ایران به دنبال این است که بازگشت آمریکا به برجام را پرهزینه کند تا دیگر به فکر نقض تعهد خود نیفتاده و با بازگشت احتمالی جمهوری خواهان، برجام مجددا گوشت قربانی نشود.
تاکید ایران بر تعهد دادن آمریکا در مورد عدم نقض برجام دقیقا به همین علت بوده و است.
موضع آمریکا؛ فشار متقابل و ایجاد هیاهو
اما واکنش آمریکا به این حرکت ایران چیست؟ بررسی اظهارات مقامات آمریکا نشان می دهد آنها یک بازی "فشار متقابل" را راه انداخته اند. کافی است به اظهارات اخیر جو بایدن توجه کنید. بایدن در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ گفت: "همچنان داریم از نتایج تصمیم بسیار بد ترامپ در خروج از برجام رنج میبریم."
او با این اظهار نظر کاملا قبول کرد که علت اصلی به هم خوردن برجام اقدام نابخردانه ترامپ و آمریکا بوده است. با این حال، حاضر نشد تبعات اظهار نظر خود را بپردازد و بلافاصله شروع به تهدید ایران کرد و گفت که واشنگتن به اقدامات ایران علیه منافع آمریکا از جمله حملات پهپادی، پاسخ میدهد.
سیاست "فشار متقابل" آمریکا را به نحو بهتری در اظهارات اخیر آنتونی بلینکن (وزیر امور خارجه آمریکا) مشاهده می کنیم. بلینکن در گفتگو با مجری برنامه (face the nation) شبکه CBS در رابطه با مذاکرات هسته ای احتمالی با ایران گفت: ما همچنان در صورت لزوم، گزینههای دیگری را بررسی می کنیم؛ البته در صورتی که ایران آماده تعامل سریع و با حسن نیت نباشد و مذاکراتی را که در ژوئن متوقف شد، ادامه ندهد. اگر بتوانیم به پایبندی متقابل برگردیم، هر دو کشور در اسرع وقت به توافق برمی گردند."
بلینکن در پاسخ به پرسش مجری در رابطه با اقدام نظامی علیه ایران هم گفت: "قبلا هم گفته ایم. همه گزینه ها روی میز است." بلینکن البته تاکید کرد که همه چیز به ایران بستگی دارد. او گفت: "ایران گفته اواخر نوامبر به مذاکرات بازمی گردد. خواهیم دید که آیا آنها واقعاً این کار را انجام میدهند یا خیر. این امر بسیار مهم خواهد بود."
بلینکن با این اظهار نظر سعی دارد فشار را از روی آمریکا بردارد و ایران را مسئول به هم خوردن برجام بداند. مقصود از "فشار متقابل" دقیقا همین است. آمریکا به دنبال این است که از تک ایران فرار کند و آن را با یک پاتک پاسخ دهد. بایدن و بلینکن سعی دارند فشار ایران را با فشار پاسخ دهند تا ایران هزینه بیشتری بعد از نابودی برجام بپردازد.
باید دید سرانجام این بازی چه می شود و کدام یک از طرفین پیروز این شطرنج بزرگ خواهند شد.
پایان تحریم تسلیحاتی، نتیجه برجام و صبر استراتژیک ایران است/ مخالفان هیچ گزینه دیگری، غیر از برجام مطرح نمیکنند
تحلیلگر مسائل بینالمل گفت: کسانی که می گویند برجام هیچ دستاوردی نداشته و هیچ خروجی نداشته است، هیچ گاه گزینه دیگری را معرفی نمی کنند که اگر برجام نبود چه اتفاقی رخ می داد.
«مرتضی مکی»، تحلیلگر مسائل بینالملل، با اشاره به پایان تحریم تسلیحاتی ایران در تاریخ 27 مهرماه و تلاش های ایران در این راستا به خبرنگار سیاسی برنا گفت: پس از 5 سال از امضاء توافقنامه برجام و فراز و فرود زیادی که در اجرای برجام رخ داد و همچنین تلاش هایی که آمریکا برای نابودی برجام، طی دو سال گذشته انجام داد و ناکامیهای بزرگی نیز به دست آورد، اولین خروجی برجام که همان لغو تحریم تسلیحاتی است، تحقق پیدا کرد که یک پیروزی دیگر برای ایران و شکستی دیگر، برای آمریکا بود.
او افزود: دونالد ترامپ در سال 97 با خروج از برجام به دنبال نابودی این توافق بود و تصور میکرد که میتواند با فشار حداکثری و همراهی متحدان اروپاییاش، به برجام پایان دهد؛ به بیانی دیگر ترامپ تصور می کرد جمهوری اسلامی در زمین صاف بازی خواهد کرد و با خروج از برجام همه اهدافش تحقق پیدا می کند اما این اتفاق، رخ نداد و جمهوری اسلامی با سیاست صبر استراتژیک و تقلیل تعهدات برجامی به صورت گام به گام، تلاش کرد، پاسخی به بدعهدی های اروپایی ها و کینه ها و دشمنی های آمریکا بدهد و به گونه ای رفتار کند که در زمین آمریکا و ترامپ، بازی نکند.
مکی ادامه داد: نتیجه این صبر استراتژیک اگرچه مشکلات اقتصادی بسیاری را برای ایران به همراه آورد اما در نتیجه دستاوردهایی را هم برای جمهوری اسلامی داشت که همان لغو تحریم های تسلیحاتی ایران است. یقینا گام های بعدی اجرای توافقنامه برجام می تواند با درایت، مدیریت و تدبیر جمهوری اسلامی مانع اجرایی شدن اجماع آمریکا علیه ایران شود.
این تحلیلگر با اشاره به منتقدان برجام عنوان کرد: کسانی که می گویند برجام هیچ دستاوردی نداشته و هیچ خروجی نداشته است، هیچ گاه گزینه دیگری را معرفی نمی کنند که اگر برجام نبود چه اتفاقی رخ می داد. برجام در شرایط خلأ جهانی امضاء شده است. قبل از برجام، ایران ذیل منشور هفتم سازمان ملل قرار داشت و شش قطعنامه تحریمی بزرگ علیه ایران، توسط همه اعضای شورای امنیت به تصویب رسیده بود و تقریبا یک بن بست سیاسی و اقتصادی و پولی و مالی در عرصه جهانی برای ایران، ایجاد شده بود.
او ادامه داد: درست است که ایران در حال حاضر در شرایط سخت اقتصادی قرار دارد اما واقعیت این است که آمریکا به صورت یکجانبه و ظالمانه، تحریم ها علیه ایران را ادامه می دهد و اگر اروپایی ها نتوانستند به تعهدات خود عمل کنند اما از لحاظ سیاسی توانستند، برجام را حفظ کنند. همچنین چینی ها و روس ها نیز همچنان در برجام باقی ماندند و با دشمنی ها و کینه ورزی های آمریکا در خروج از برجام، مخالفت کردند.
این تحلیلگر مسائل بین الملل در پایان اظهار کرد: یقینا ایران در حال حاضر شرایط خوبی ندارد اما شرایطش بدتر از قبل برجام نیست و حداقل اینکه، ایران برای مقابله با تحریم های آمریکا، یک راه و مسیر روشنی دارد که بتواند طی کند و به آمریکایی ها اجازه ندهد، سیاست های تحریمی علیه ایران را ادامه دهند. ادامه سیاست صبر استراتژیک ایران و رایزنی ها و تلاش های دیپلماتیک ایران می تواند در آینده، مسیر روشنی را برای ایران در راستای خروج از تحریم های آمریکا بردارد.3